هدف پژوهش حاضر، نشان دادن تعارض گرایش های خود انتقادی به عنوان اخلال گر همسانی درونی، و خودشناسی به عنوان تسهیل گر انسجام درونی با یکدیگر، و نقش دوگانه آنها در آسیب های روان شناختی بود. مبنای نظری این پژوهش، اصل هماهنگی غایت در نظریه همگونی غایی است. بدین منظور، پرسش نامه های خودشناسی انسجامی، سطوح خود انتقادی (خود انتقادی درونی و خود انتقادی مقایسه ای)، استرس ادراک شده، مشکلات بین شخصی و فهرست نشانه های هوپکینز روی 151 دانشجوی دانشگاه تهران اجرا شد. یافته های پژوهش نشان داد هر دو شکل خود انتقادی (درونی و مقایسه ای) با آسیب های شخصیتی و نشانه شناختی، ارتباط مثبت دارد، اما خودشناسی انسجامی با این آسیب ها ارتباطی معکوس داشت. تحلیل رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد توان پیش بینی خودشناسی انسجامی در خصوص آسیب های شخصیتی و نشانه های آسیب شناختی بیش از استرس ادراک شده و خود انتقادی است. یافته های به دست آمده بر اساس نظریه همگونی غایی مورد بحث قرار گرفتند.