The relationship between resiliency with five dimensions of personality and clinical disorders (depression, anxiety and somatization) in female undergraduate students of Alzahra University

Document Type : Research Paper

Authors

Abstract

The purpose of this study was to determine relationship between resiliency and five dimensions of personality with clinical disorders (depression, anxiety and somatization) in female undergraduate students of Alzahra University. The study was a correlational research. For this purpose, 400 subjects were selected from statistical population that considered 5590 undergraduate students at the university, by cluster sampling. Data were collected from Kobasa, Maddi &Kahn resilience questionnaire, NEO personality inventory (NEO-FFI-60) (Costa &Mc crae) and Brief symptoms inventory (BSI-18)( Derogatis). Data analyses were done with pearson’s correlation and linear regression. The results of data analyses showed that, there were a strong negative correlation between resiliency to depression, anxiety, somatization and neuroticism in p<./0001 level and were a strong positive correlation between resiliency to agreeableness, extraversion and conscientiousness in p<./0001 level, But There were not found a significant relationship between resiliency and openness.With due to growing rate of clinical disorders and unique personality of every one, we can take an effective step for improving mental health of our society with training resiliency.

Keywords


مقدمه

شخصیت هر فرد اصلی‌ترین بعد و ساختار روان‌شناختی اوست، که به شکل‌گیری سبک زندگی او کمک می‌کند.

پروین و جان (۲۰۰۱)، تعریف زیر را به‌عنوان تعریف عملی شخصیت پیشنهاد می‌کنند: «شخصیت بیانگر آن دسته از ویژگی‌های فرد یا افراد است که شامل الگوهای ثابت فکری، عاطفی و رفتاری آن‌ها است» (پروین و جان، ۱۳۸۶).

در دهه‌های اخیر، عده‌ای با طرح صفاتی برای شخصیت و استفاده از روش‌های آماری پیچیده نظیر تحلیل عوامل، به بررسی شخصیت اقدام کردند (امرایی[1] و همکاران، ۲۰۱۱). از کارآمدترین و جامع‌ترین نظریه‌های مطرح شده در باب شخصیت، نظریة پنج عاملی کاستا و مک‌کری است، براساس این دیدگاه، شخصیت دارای سلسله مراتبی با پنج بعد اصلی در بالاترین مرتبه و قابل فروکاهی به اجزاء یا صفات رده پایین است. پنج عامل اصلی شخصیت شامل روان‌رنجورخویی،[2] برونگرایی،[3] تجربه‌پذیری،[4] توافق‌پذیری[5] و وجدان‌گرایی[6]هستند (کروکوو و‌هانا، ۲۰۰۴؛ مک‌کری و کاستا[7]، ۲۰۰۳)، که این پژوهش نیز بر پایة همین نظریه است.

بین پژوهش‌های متعددی که پیرامون رابطة شخصیت با متغیرهای گوناگون انجام شده، بررسی‌های بین رابطة شخصیت و اختلالات بالینی نیز به چشم می‌خورد که کندلر[8] و همکاران (۲۰۰۶)، آسندورف و ون‌آکن[9] (۲۰۰۳)، کاستا و مک‌کری (۱۹۹۲)، از جمله این پژوهشگران هستند و اختلالات افسردگی، اضطراب و جسمانی‌سازی جزء مهم‌ترین آن‌ها هستند.

به منظور بررسی عوامل اثرگذار بر شکل‌گیری اختلالات بالینی، به‌جاست تا به تاب‌آوری به‌عنوان عاملی مؤثر بر آن‌ها اشاره شود.

فردی وجود ندارد که در طی دورة حیات خود، حتی برای یک مرتبه هم که شده با رخ‌دادهای آسیب‌زا و استرس‌آور مواجه نشده باشد، اما همة افراد به اختلالات بالینی مبتلا نمی‌شوند و در برابر تنش دچار آسیب و لطمه نمی‌شوند، گاه در یک خانواده که شرایط محیطی تقریباً برابری هم برای رشد همگی فرزندان وجود دارد، چند تن یا حتی تنها یکی از افراد خانواده در شرایط پر استرس دوام نمی‌آورد و سایرین همگی مراحل دشوار را به سادگی طی می‌کنند، باید به دنبال این سؤال بود که چنین افرادی چه ویژگی‌های فردی دارند که از آن‌ها در برابر استرس محافظت می‌کند، یکی از مسائلی که می‌تواند از جمله این ویژگی‌ها باشد، تاب‌آوری است که در پژوهش‌های اخیر به آن توجه زیادی شده است و حائز اهمیت فراوانی است.

   مرکز راهنمای انجمن روان‌پزشکی آمریکا[10] (2002) در زمانی که فرد با سختی، ضربه، فاجعه، تهدید و دیگر استرس‌های بزرگ در زندگی مواجه می‌شود، تاب‌آوری را به عنوان فرآیند انطباقی در نظر گرفته است. به این معنا که فرد پس از مواجهه با این گونه رخ‌دادها، به سرعت و با موفقیت بهبود می‌یابد و همواره از تاب‌آوری به عنوان سپری مقاوم و محافظت‌کننده در برابر تنش‌ها یاد شده است که البته باید خاطر نشان شد که تاب‌آوری، نباید صرفاً به عنوان یک سپر مقاوم در مقابل ابتلاء به بیماری تلقی شود، بلکه این ویژگی بازتابی از توانایی فرد در خلق راه کارهای زندگی در شرایط دشوار و رویدادهای استرس‌زاست. به عبارتی دیگر، تاب‌آوری نشان‌دهندة درک فرد از جهان پیرامون و توانمندی او در اتخاذ تصمیم‌های مؤثر و کارسازتر شخص است (کاساکا موریتاکا، 1996).

تاب‌آوری را که ریشه در فلسفه وجودی دارد، کوباسا[11](1979)معرفی کرد و همکارانش آن را گسترش دادند. این مفهوم که با واژه‌هایی چون استقامت، تهور، جسارت، بی‌پروایی و شهامت وجه مشترک دارد، نوعی سبک شخصیتی است که مجموعه‌ای از صفات روانی را در بر می‌گیرد (دیلایج[12]و همکاران، ۲۰۱۰) و اغلب به‌عنوان توانایی افراد برای مواجهه با وقایع منفی زندگی برای سالم ماندن (بونانو، ۲۰۰۴) و مقابله انعطاف‌پذیر با چالش‌های زندگی (برندا[13]، ۲۰۰۷ به‌نقل از لی پنگ[14] و همکاران، ۲۰۱1)، تعریف می‌شود.

تاب‌آوری، نگرشی مرکب از سه زیر‌مؤلّفة تعهد،[15] کنترل[16] و چالش[17]است که با تبدیل شرایط بحرانی به یک تجربة بالنده، به حل مؤفقیت‌آمیز استرس کمک می‌کند (دولان و آدلر، ۲۰۰۶).

تلفیق و ترکیب تعهد، کنترل و چالش زمینه‌ساز مفهوم تاب‌آوری است که به‌عنوان یک شجاعت وجودی تعریف شده است (بارتون[18] و همکاران، ۲۰۰۹).

با توجه به آنچه ذکر شد به جاست تا این مسئله که آیا تاب‌آوری می‌تواند در ابتلای به اختلالاتی چون افسردگی، اضطراب و جسمانی‌سازی که جزء اختلالات روانی شایع در جوامع بشری هستند، مؤثر باشد و اینکه آیا افرادی که ویژگی‌های یک فرد تاب‌آور را دارند، کم‌تر به این اختلالات مبتلا هستند یا خیر، تا با استفاده از این یافته‌ها بتوان در جهت بهبود سلامت جامعه گام مؤثری را برداشت.

هم چنین در پژوهش‌های گذشته، همواره به شخصیت به عنوان متغیر پیش‌بینی کننده توجه شده است و از آن جایی که به اعتقاد بسیاری از محققان و نظریه‌پردازان در شکل‌گیری شخصیت، عامل ژنتیک و به قولی سرشت، بر عامل محیط یا منش تسلط داشته و بیش‌تر در شکل‌گیری نوع رفتارهای ثابت فرد تأثیر دارند، بیش‌تر تحقیقات گذشته این متغیر را متغیر ملاک یا مستقل در نظر می‌گرفتند و به واسطه آن سایر متغیرهای وابسته مثلاً اختلالات رفتاری، علائم بالینی، سازگاری و غیره و میزان رخ‌داد و وقوع آن‌ها را در آتی، با توجه به احتمالات تخمین می‌زدند، در حالی که می‌توان به مسئله شخصیت نگاهی دوباره انداخت و انسان را موجودی با لوح از پیش نوشته شده و محکوم به سرنوشت ندانست و به محیط به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر شکل‌گیری شخصیت نگاهی مجدد داشت و آن را حائز اهمیت بیش‌تری نسبت به ژنتیک دانست، زیرا این محیط است که می‌تواند فردی را برونگرا، دیگری را درونگرا، شخصی را روان‌رنجور و دیگری را به دور از اختلالات شخصیتی رشد دهد، پس در این پژوهش با چنین تفکّری، به جا دانسته شد تا این بار به یکی از متغیرهای محیطی(تاب‌آوری)، طبق نظریة مک‌کری و کاستا از ابعاد اصلی شخصیت، به عنوان عاملی ملاک برای یکی از پنج بعد شخصیت نگریسته و بررسی شود که آیا میزان تاب‌آوری افراد و ابعاد تاب‌آوری می‌توانند پیش‌بینی‌کنندة ابعاد شخصیتی فرد باشند و میان آن‌ها رابطه وجود دارد یا خیر؟

با توجه به اینکه متأسفانه روزبه روز بر نرخ شیوع اختلالات روانی افزوده می‌شود و به جاست تا با یافتن راه کارهای مناسب و آموزش آن به افراد، نرخ شیوع را کنترل و تا حدی کاهش داد و از آنجایی که دانشجویان و زنان از افرادی هستند که بیش‌تر تحت تأثیر شرایط استرس‌آور قرار می‌گیرند، به جا است تا به این گروه از جامعه که سازندگان آینده کشور و هم چنین پرورش‌دهندگان نسل‌های آینده هستند، دقیق‌تر توجه شود. با توجه به پژوهش‌های انجام شده احتمال بروز اولین رویداد افسردگی با هر درجة شدت، در زنان بین سنین 20 تا 29 ساله، بیش از هر زمان دیگری است (رورسمن و همکاران،1990، به نقل از ساراسون و ساراسون، 1383). افسردگی در زنان تقریباً دو برابر مردان دیده می‌شود و شیوع آن به ویژه در افراد 15-45 ساله در حال افزایش است (دادستان، 2004).

     دانشجویان از اقشاری هستند که افسردگی در آن‌ها بسیار شایع است (رستمی‌ثانی و آرین، 1378) زیرا با عوامل تنش‌زای زیادی در طی تحصیل مواجه هستند. تغییر محل زندگی و جداشدن ناگهانی از خانواده، ناآشنا بودن با محیط دانشگاه با فرهنگ حاکم، عدم علاقه به رشتة تحصیلی، ناسازگاری با سایر افراد محیط‌، فشار تحصیلی و دلهره امتحان، کافی نبودن امکانات رفاهی و اقتصادی بر دانشجویان استرس زیادی وارد می‌کند (ملکی پیربازاری و همکاران،1390). با توجه به آنچه گفته شد، در این پژوهش به زنان و دانشجویان به عنوان گروه نمونه توجه شده است. هم چنین سایر پژوهش‌های انجام شده تا به امروز، رابطة تاب‌آوری با اختلالات روانی و سایر متغیرها را بررسی کرده بودند و بررسی بین رابطة تاب‌آوری با ابعاد پنج‌گانه شخصیت انجام نشده است.

به منظور بررسی ویژگی‌های یک فرد و راه‌کارهایی که در برابر تنش به کار می‌گیرد بهتر است تا ابتدا شخصیت او به عنوان مجموعه‌ای از رفتارهایی بررسی شود که فرد در موقعیت‌های متفاوت دارد. پس از شناسایی ویژگی‌های شخصیتی افراد و سطوح تاب‌آوری در آن‌ها، لازم است تا اختلالات بالینی بررسی شودکه افراد مستعد ابتلا به آن‌ها هستند.

هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطة تاب‌آوری با ابعاد پنج‌گانة شخصیت و اختلالات بالینی (اضطراب، افسردگی و جسمانی سازی) است.

فرضیة اصلی

میان سطح تاب‌آوری افراد، با ابعاد پنج‌گانة شخصیت و اختلالات افسردگی، اضطراب و جسمانی‌سازی رابطه وجود دارد.

فرضیه‌های فرعی:

  • افزایش نمرة مقیاس کنترل در افراد، موجب کاهش میزان روان‌رنجور‌خویی و ابتلا به اختلالات افسردگی، اضطراب و جسمانی‌سازی و افزایش میزان وجدان‌گرایی می‌شود.
  • افزایش نمرة مقیاس چالش در افراد، موجب کاهش میزان روان‌رنجور‌خویی و ابتلا به اختلالات افسردگی، اضطراب و جسمانی‌سازی و افزایش میزان وجدان‌گرایی می‌شود.
  • افزایش نمرة مقیاس تعهد در افراد، موجب کاهش میزان روان‌رنجور‌خویی و ابتلا به اختلالات افسردگی، اضطراب و جسمانی‌سازی و افزایش میزان وجدان‌گرایی می‌شود.
  • سطح تاب‌آوری افراد می‌تواند پیش‌بینی‌کنندة ابعاد پنج‌گانه شخصیت و اختلالات افسردگی، اضطراب و جسمانی‌سازی آن‌ها باشد.

روش

طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعة آماری این پژوهش، کلیة دانشجویان مقطع کارشناسی (5000 نفر) در حال تحصیل در کلیة رشته‌های دانشگاهی دانشگاه الزهرا(س) بودند.

به منظور تعیین حجم نمونه این پژوهش از جدول مورگان و هم چنین فرمول آماری کوکران استفاده شد که با توجه به نتایج حاصل از بررسی‌های جدول و فرمول آماری، برای به دست آوردن نتایج معتبر و تعمیم‌پذیر، باید در حدود 380 نمونه انتخاب می‌شد، با در نظر گرفتن پرسشنامه‌های که ممکن است ناقص پاسخ داده شوند، 400 نفر از بین کل جامعة آماری انتخاب شدند.

شایان ذکر است که از بین 400 نمونه انتخاب شده از جامعة آماری، 387 نفر به طور دقیق به همه سؤالات پرسشنامه‌ها پاسخ دادند و تعداد 13 نفر به دلیل نقص در پاسخ‌گویی به سؤالات از میان افراد نمونه حذف شدند.

روش انتخاب نمونه‌ها از نوع نمونه‌گیری خوشه‌ای[19]بود. از آنجایی که فهرست اسامی دانشجویان در دسترس نبود، از میان 8 دانشکده (علوم‌تربیتی و روان‌شناسی، زبان و تاریخ، تربیت بدنی، فنی مهندسی، الهیات، علوم اجتماعی و اقتصاد، هنر، علوم پایه)، موجود در دانشگاه الزهراء(س)، 5 دانشکده (علوم‌تربیتی و روان‌شناسی، زبان و تاریخ، علوم پایه، هنر، فنی مهندسی)، به طور تصادفی انتخاب شدند. از هر دانشکده ۸۰ نفر و در نهایت۴۰۰ نمونه انتخاب شدند و پرسشنامه‌های ابعاد پنجگانة شخصیت نئو، خلاصة علائم مرضی و تاب‌آوری مدی، کاهن و کوباسا را تکمیل کردند.

پرسشنامة شخصیت نئو (۶۰NEO-FFI-):کوتاه شدة پرسشنامة۲۴۰سؤالی ارزیابی پنج صفت اصلی شخصیت است که مک‌کری و کاستا(1992) آن را ارائه کرده‌اند و۶۰ سؤال دارد (کاستا و مک‌کری، ۲۰۰۸).

به هر یک از۵ عامل، ۱۲‌سؤال اختصاص داده شده است که به هر سؤال باید در مقیاس لیکرت کاملاً مخالفم، مخالفم، نظری ندارم، موافقم و کاملاً موافقم پاسخ داده شود.

سؤالات۱، ۶، ۱۱، ۱۶، ۲۱، ۲۶، ۳۱، ۳۶، ۴۱، ۴۶، ۵۱، ۵۶ روان‌رنجورخویی، ۲، ۷، ۱۲، ۱۷، ۲۲، ۲۷، ۳۲، ۳۷، ۴۲، ۴۷، ۵۲، ۵۷ برونگرایی، ۳، ۸، ۱۳، ۱۸، ۲۳، ۲۸، ۳۳، ۳۸، ۴۳، ۴۸، ۵۳، ۵۸ تجربه‌پذیری، ۴، ۹، ۱۴، ۱۹، ۲۴، ۲۹، ۳۴، ۳۹، ۴۴، ۴۹، ۵۴،۵۹ توافق‌پذیری و ۵، ۱۰، ۱۵، ۲۰، ۲۵، ۳۰، ۳۵، ۴۰، ۴۵، ۵۰، ۵۵، ۶۰ وجدان‌گرایی را می‌سنجند. برای نمره‌گذاری سؤالات باید توجه کرد که سؤالات ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۱۷، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۵، ۲۶، ۲۸، ۳۲، ۳۴، ۳۵، ۳۶، ۳۷، ۴۰، ۴۱، ۴۳، ۴۷، ۴۹، ۵۰، ۵۱، ۵۲، ۵۳، ۵۶، ۵۸، ۶۰ کاملاً مخالفم عدد صفر، مخالفم یک، نظری ندارم دو، موافقم سه و کاملاً موافقم چهار گرفته و باقی سؤالات معکوس نمره‌گذاری می‌شود.

بکر[20] (۲۰۰۶)، ضرایب آلفای کرونباخ برای زیرمقیاس‌های N، E، O، A، C را به‌ترتیب ۸۶/0، ۷۶/0، ۷۱/0، ۷۷/0، ۸۴/0 ذکر کرد (بکر، ۲۰۰۶).

ضریب پایایی بازآزمایی در دانشجویان آمریکایی با فاصلة سه ماه ۷۵/0 تا ۸۳/0 بود. برای خرده مقیاس‌های روان‌رنجورخویی، برون‌گرایی و تجربه‌پذیری ضریب پایایی با فاصله شش سال ۶۸/0 تا ۸۳/0 و برای توافق‌پذیری و وجدان‌گرایی با فاصله دو سال به ترتیب ۷۹/0 و ۶۳/0 گزارش شده است (پناغی و همکاران، ۱۳۹۰).

پرسشنامة خلاصة علائم مرضی (۱۸BSI-): فرم اولیه و اصلی این پرسشنامه ۵۳ سؤال داشت، گرچه۹ زیر‌مقیاس آن- جسمانی‌سازی، وسواس فکری- عملی، حساسیت درون‌فردی، افسردگی، اضطراب، خصومت، فوبیا، عقاید پارانویید و روان‌پریشی- (دروگاتیس و ملیساراتوس[21]، ۱۹۸۳)، به‌طور نظری به خوبی تعریف شده بودند، اما ساختار عاملی نسخة اصلی در تحلیل‌های عاملی پابرجا نماند (روئی‌پرز[22] و همکاران، ۲۰۰۱ ).

متعاقباً (دروگاتیس،۲۰۰۰)، نسخة کوتاه‌تر این ابزار را که ۱۸BSI- است، برای غربال‌گری اختلالات روانپزشکی رایج شامل، جسمانی‌سازی، افسردگی و اضطراب به کار برد.

۱۸سؤال این پرسشنامه، شامل۳ زیر‌مقیاس جسمانی‌سازی، افسردگی و اضطراب است که برای هر یک، ۶ سؤال اختصاص داده شده است (دروگاتیس،۲۰۰۰). سؤالات ۱، ۴، ۷، ۱۰، ۱۳، ۱۶ جسمانی‌سازی، ۲، ۵، ۸، ۱۱، ۱۴، ۱۷ افسردگی، ۳، ۶، ۹، ۱۲، ۱۵، ۱۸ اضطراب را می‌سنجند. برای هر سؤال مقیاس لیکرت هرگز، گاهی اوقات، به‌طور متوسط، اکثر اوقات و همیشه در نظر گرفته شده که برای نمره‌گذاری می‌بایست به هرگز عدد صفر، گاهی اوقات یک، به‌طور متوسط دو، اکثر اوقات سه و همیشه چهار داده شود.

دروگاتیس (۲۰۰۰)، پایایی درونی پرسشنامة خلاصة علائم مرضی را براساس آلفای کرونباخ برای هر سه زیر‌مقیاس اضطراب، افسردگی و جسمانی‌سازی ارزیابی و برای کل سؤالات عدد ۸۹/0 را برآورد کرد.

پایایی این پرسشنامه اولین بار در ایران در این پژوهش با روش بازآزمایی پس از سه هفته در میان ۵۰ نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه الزهرا(س) محاسبه شد که میزان آلفای کرونباخ برای کل آزمون ۹0/0 بود و همبستگی بین دو مرحله آزمون ۴6/0 بود که در سطح ۰۱/0 معنادار است.

پرسشنامة تاب‌آوری کوباسا، مدی و کاهن‌: برای اندازه‌گیری میزان تاب‌آوری، از مقیاس ۲۰ سؤالی تاب‌آوری کوباسا، مدی و کاهن[23] (۱۹۸۲) استفاده شد که سه زیر‌مقیاس تعهد، کنترل و چالش را می‌سنجد.

سؤالات ۱تا۹ زیر‌مقیاس تعهد،۱۰تا۱۶ کنترل و ۱۷تا۲۰ چالش را می‌سنجند که برای نمره‌گذاری باید در تمامی سؤالات به هرگز عدد«3»، به‌ندرت«2»، گاهی‌اوقات«1»و اغلب‌اوقات«0»داده شود. پایایی این آزمون را کوباسا و همکاران (۱۹۸۲)، به روش آلفای کرونباخ ۸۱/0 و اسماعیل‌خانی و همکاران (۱۳۸۹) به روش بازآزمایی برای آزمودنی‌های مؤنث ۸۵/0 و برای آزمودنی‌های مذکر ۸۴/0 گزارش کرده‌اند.

زارع و امین پور(1390) به منظور هنجاریابی و پایایی و روایی آزمون سرسختی بر روی 484 آزمودنی در استان آذربایجان غربی پژوهشی را انجام دادند، ضریب همبستگی هر یک از سؤالات آزمون با نمرة کل آزمون ارزیابی شد که سه زیر مقیاس 50% واریانس کل آزمون را تبیین کردند و همة سؤالات آزمون ضریب همبستگی بالاتر از 40/0 با کل آزمون داشتند که با توجه به این مسئله، هیچ سؤالی از آزمون حذف نشد.

 پایایی از طریق آلفای کرونباخ محاسبه شد که پایایی بازآزمایی کل آزمون 914/0 و پایایی مؤلّفه تعهد 848/0، کنترل820/0 و چالش 753/0 به دست آمدند که می‌توان گفت، آزمون سرسختی و عامل‌های تشکیل‌دهندة آن از پایایی بالایی بهره‌مند هستند.

 به منظور گردآوری داده‌های پژوهش، در ابتدا از بین دانشکده‌های دانشگاه الزهراء(س)، 5 دانشکده به صورت تصادفی انتخاب شدند و پس از آن به همراه یک دستیار به دانشکده‌ها مراجعه شد و از میان دانشجویان دانشکده، افرادی را انتخاب شدند که در مقطع کارشناسی تحصیل می‌کردند. به منظور اینکه نیروهای داوطلب در پژوهش شرکت نکنند و نمونه انتخاب شده ویژگی‌های مشابه بیش‌تری با جامعه آماری داشته باشند با تک تک افراد صحبت شد و برای افزایش میل و رغبت شرکت در پژوهش، آدرس اینترنتی آن‌ها دریافت شد تا نتایج در اختیار آن‌ها نیز قرار گیرد. به منظور دستیابی به بهترین نتایج، اطلاعات کافی دربارة هر سه پرسشنامه در اختیار همة آزمودنی‌ها قرار گرفت و آن‌گاه از آن‌ها خواسته شد تا به تمامی سؤالات پرسشنامه پاسخ دهند و پژوهشگر تا زمان تکمیل فرم‌ها در کنار آزمودنی باقی ماند تا در صورت وجود ابهام و سؤال، موارد ضروری توضیح داده شوند و در نهایت پرسشنامه‌ها از افراد دریافت و در آرشیو ذخیره شدند.

یافته‌ها

جدول ۱، شاخص‌های آمار ‌توصیفی شامل میانگین، حداقل، حداکثر، انحراف معیار و واریانس متغیرهای پژوهش را نشان می‌دهد.

جدول۱: شاخص‌های آمار توصیفی متغیرهای پژوهش

متغیرها

تعداد کل

حداقل

حداکثر

میانگین

انحراف معیار

 واریانس

سن

۳۸۷

۱۷

۴۴

۰۷/۲۱

۸۰۹/۲

۸۹۲/۷

نمرة ‌کل‌تاب‌آوری

۳۸۷

۰

۶۰

۱۲/۳۳

۶۴۴/۱۲

۸۷۴/۱۵۹

تعهد

۳۸۷

۰

۲۷

۱۹/۱۵

۹۳۱/۵

۱۷۳/۳۵

کنترل

۳۸۷

۰

۲۱

۵۳/۱۰

۲۱۰/۵

۱۴۶/۲۷

چالش

۳۸۷

۰

۱۲

۴۱/۷

۴۲۶/۳

۷۴۰/۱۱

روان‌رنجورخویی

۳۸۷

۱

۴۶

۷۰/۲۳

۳۱۴/۸

۱۲۸/۶۹

برونگرایی

۳۸۷

۹

۴۵

۸۴/۲۷

۷۱۲/۶

۰۵۵/۴۵

تجربه‌پذیری

۳۸۷

۵

۳۵

۷۳/۲۲

۴۷۱/۴

۹۹۴/۱۹

توافق‌پذیری

۳۸۷

۱۲

۴۶

۸۶/۲۹

۵۰۹/۵

۳۴۶/۳۰

وجدان‌گرایی

۳۸۷

۶

۴۸

۸۷/۳۱

۶۱۷/۷

۰۱۱/۵۸

افسردگی

۳۸۷

۰

۲۴

۷۷/۶

۳۷۴/۵

۸۸۴/۲۸

اضطراب

۳۸۷

۰

۲۴

۴۶/۵

۵۵۷/۴

۷۶۲/۲۰

جسمانی‌سازی

۳۸۷

۰

۲۴

۲۹/۴

۰۲۹/۴

۲۲۹/۱۶

بیش‌ترین میانگین زیرمقیاس‌های تاب‌آوری در دانشجویان، متعلق به تعهد و برابر ۱۹/۱۵است. وجدان‌گرایی حداکثر میانگین ابعاد شخصیت برابر با ۸۷/۳۱ را داراست و ابتلا به اختلال افسردگی بیش‌تر از سایر اختلالات و برابر با میانگین ۷۷/۶ است.

جدول۲، نتایج داده‌های توصیفی نمرات تاب‌آوری و زیر‌مقیاس‌های آن براساس رشتة ‌تحصیلی را نشان می‌دهد.

جدول۲: داده‌های توصیفی تاب‌آوری براساس رشتةتحصیلی

تاب‌آوری

رشتة‌تحصیلی

تعداد

میانگین

انحراف معیار

حداقل

حداکثر

نمرة کل تاب‌آوری

انسانی

هنر

علوم پایه

فنی مهندسی

زبان

۸۰

۷۶

۸۰

۷۵

۷۶

 

۹۸/۳۳

۳۱/۵۹

۲۸/۳۴

۷۱/۳۲

۹۵/۳۲

۱۶۷/۱۲

۶۴۴/۱۲

۴۵۷/۱۳

۰۶۲/۱۲

۹۶۰/۱۲

۷

۵

۰

۶

۴

۵۹

۵۸

۶۰

۵۳

۶۰

 

تعهد

انسانی

هنر

علوم پایه

فنی مهندسی

زبان

۸۰

۷۶

۸۰

۷۵

۷۶

۲۶/۱۵

۵۱/۱۴

۷۳/۱۵

۸۹/۱۴

۵۰/۱۵

۸۸۰/۵

۸۶۲/۵

۳۳۹/۶

۴۸۴/۵

۱۰۷/۶

۳

۲

۰

۳

۰

۲۷

۲۷

۲۷

۲۵

۲۷

 

کنترل

انسانی

هنر

علوم پایه

فنی مهندسی

زبان

۸۰

۷۶

۸۰

۷۵

۷۶

 

۷۰/۱۰

۵۷/۱۰

۸۹/۱۰

۳۷/۱۰

۰۸/۱۰

۲۹۵/۵

۱۹۸/۵

۶۵۵/۵

۸۱۸/۴

۱۱۷/۵

۰

۱

۰

۰

۰

۲۱

۲۰

۲۱

۱۸

۲۱

چالش

انسانی

هنر

علوم پایه

فنی مهندسی

زبان

۸۰

۷۶

۸۰

۷۵

۷۶

 

۰۱/۸

۵۱/۶

۶۶/۷

۴۴/۷

۳۷/۷

۹۸۷/۲

۶۹۰/۳

۳۹۷/۳

۳۵۸/۳

۵۸۵/۳

۱

۰

۰

۰

۰

۱۲

۱۲

۱۲

۱۲

۱۲

               

با توجه به جدول۲‌، بیش‌ترین نمرة میانگین تاب‌آوری ۲۸/۳۴، متعلق به دانشجویان علوم پایه است و کم‌ترین آن ۵۹/۳۱‌، متعلق به دانشجویان هنر است. بیش‌ترین نمرة میانگین تعهد در دانشجویان علوم پایه و مساوی با ۷۳/۱۵ و کم‌ترین آن متعلق به دانشجویان هنر و برابر با ۵۱/۱۴ است. در زیر‌مقیاس کنترل بیش‌ترین میانگین متعلق به علوم پایه و کم‌ترین متعلق به زبان و به‌ترتیب برابر با ۸۹/۱۰ و ۰۸/۱۰ است و در زیر‌مقیاس چالش بیش‌ترین میانگین به انسانی و کم‌ترین به هنر با نمره‌های به ترتیب ۰۱/۸ و۵۱/۶ تعلق دارد.

برای بررسی رابطة تاب‌آوری با افسردگی، اضطراب و جسمانی‌سازی، از همبستگی پیرسون استفاده شد که نتایج در جدول۳ آورده شده است.

جدول۳: همبستگی تاب‌آوری با اختلالات اضطراب، افسردگی و جسمانی‌سازی

متغیرها

تاب‌آوری

افسردگی

اضطراب

جسمانی‌سازی

تاب‌آوری

همبستگی      پیرسون

سطح معناداری

تعداد

۱

 

۳۸۷

 

 

افسردگی

همبستگی پیرسون

سطح معناداری

تعداد

*326/0-

۰۰۰/0

۳۸۷

 

۱

 

۳۸۷

 

 

اضطراب

همبستگی پیرسون

سطح معناداری

تعداد

*584/0-

۰۰۰/0

۳۸۷

*709/0

۰۰۰/0

۳۸۷

۱

 

۳۸۷

 

 

جسمانی‌سازی

همبستگی پیرسون

سطح معناداری

تعداد

*415/0-

۰۰۰/0

۳۸۷

*497/0

۰۰۰/0

۳۸۷

*655/0

۰۰۰/0

۳۸۷

۱

 

۳۸۷

 

 

با توجه به جدول ۳، میان تاب‌آوری با افسردگی، اضطراب و جسمانی‌سازی در سطح۰۰۰۱/0 p< رابطة معنادار منفی وجود دارد که این میزان به ترتیب برابر با (۰۰۰۱/0 p< و۶۲۳/0 - ‌‌= (۳۸۷)r )، (۰۰۰۱/0 p< و۵۸۴/0 - ‌‌= (۳۸۷)r )، (۰۰۰۱/0 p< و۴۱۵/0 - ‌‌= (۳۸۷)r ).

 

در جدول ۴، با‌استفاده از همبستگی پیرسون، رابطة تاب‌آوری با ابعاد پنجگانة شخصیت بررسی‌شده‌است.

جدول۴: رابطة تاب‌آوری با ابعاد پنجگانة شخصیت

متغیرها

تاب‌آوری

روان‌رنجورخویی

توافق‌پذیری

تجربه‌پذیری

برونگرایی

وجدانگرایی

تاب‌آوری همبستگی پیرسون

سطح معناداری

تعداد

۱

 

۳۸۷

 

روان‌رنجوری‌همبستگی‌پیرسون

سطح معناداری

تعداد

*740/0-

۰۰۰/0

۳۸۷

۱

 

۳۸۷

 

 

توافق‌پذیری‌همبستگی‌پیرسون

سطح معناداری

تعداد

*388/0

۰۰۰/0

۳۸۷

*324/0

۰۰۰/0

۳۸۷

۱

 

۳۸۷

 

تجربه‌پذیری‌همبستگی‌پیرسون

سطح معناداری

تعداد

۰۹۴/0

۰۶۶/0

۳۸۷

*155/0-

۰۰۲/0

۳۸۷

۰۸۱/0

۱۱۲/0

۳۸۷

۱

 

۳۸۷

 

برونگرایی همبستگی پیرسون

سطح معناداری

تعداد

354/0

۰۰۰/0

۳۸۷

*426/0

۰۰۰/0

۳۸۷

*322/0

۰۰۰/0

۳۸۷

۰۴۰/0

۴۲۷/0

۳۸۷

۱

 

۳۸۷

 

وجدان‌گرایی‌همبستگی‌پیرسون

سطح معناداری

تعداد

*372/0

۰۰۰/0

۳۸۷

*399/0-

۰۰۰/0

۳۸۷

*378/0

۰۰۰/0

۳۸۷

۰۲۶/0

۶۱۷/0

۳۸۷

*415/0

۰۰۰/0

۳۸۷

۱

 

۳۸۷

               

با توجه به نتایج جدول۴، بین تاب‌آوری و روان‌رنجورخویی در سطح کم‌تر از ۰۰۰۱/0، رابطة معنادار منفی وجود دارد (۰۰۰۱/0 p< و۷۴۰/0 - ‌‌= (۳۸۷)r ).

بین تاب‌آوری و بعد توافق‌پذیری، برون‌گرایی و وجدان‌گرایی در سطح کم‌تر از ۰۰۰۱/0، رابطة معنادار مثبت وجود دارد که این میزان به‌ترتیب برابر (۰۰۰۱/0 p< و۳۸۸/0 ‌‌= (۳۸۷)r)، (۰۰۰۱/0 p< و۳۵۴/0 ‌‌= (۳۸۷)r )، (۰۰۰۱/0 p< و۳۷۲/0 ‌‌= (۳۸۷)r ) است و بین تاب‌آوری و تجربه‌پذیری، رابطة معناداری مشاهده نشد.

برای بررسی اینکه آیا تاب‌آوری می‌تواند پیش‌بینی‌کنندة ابعاد پنجگانة شخصیت و اختلالات افسردگی، اضطراب و جسمانی‌سازی باشد، از رگرسیون خطی استفاده‌شد که نتایج در جدول ۵ آورده ‌شده است.

جدول ۵: رگرسیون بین تاب‌آوری و ابعاد شخصیت و اختلالات افسردگی، اضطراب، جسمانی‌سازی

رگرسیون

ضریب‌همبستگی

ضریب‌تبیین

F

سطح معنا‌داری

تاب‌آوری/روان‌رنجورخویی

۷۴۰/0

۵۴۷/0

۰۸۸/۴۶۵

۰۰۰/0

تاب‌آوری/برون‌گرایی

۳۵۴/0

۱۲۵/0

۱۷۲/۵۵

۰۰۰/0

تاب‌آوری/توافق‌پذیری

۳۸۸/0

۱۵۰/0

۰۲۵/۶۸

۰۰۰/0

تاب‌آوری/وجدان‌گرایی

۳۷۲/0

۱۳۹/0

۰۰۸/۶۲

۰۰۰/0

تاب‌آوری/افسردگی

۶۲۳/0

۳۸۸/0

۷۶۲/۲۴۳

۰۰۰/0

تاب‌آوری/اضطراب

۵۸۴/0

۳۴۱/0

۸۱۴/۱۹۸

۰۰۰/0

تاب‌آوری/ جسمانی‌سازی

۴۱۵/0

۱۷۳/0

۲۷۳/۸۰

۰۰۰/0

     با توجه به جدول ۵، تاب‌آوری در سطح0001/0‌p<، پیش‌بینی‌کنندة روان‌رنجورخویی، برونگرایی، توافق‌پذیری، وجدان‌گرایی، افسردگی، اضطراب و جسمانی‌سازی است.

بحث و نتیجه‌گیری

هدف از پژوهش حاضر رابطة تاب‌آوری با ابعاد پنجگانة شخصیت و اختلالات بالینی اضطراب، افسردگی و جسمانی‌سازی در دانشجویان دانشگاه الزهراء(س) بود. تاب‌آوری به عنوان توانایی افراد برای مواجهه با وقایع منفی زندگی برای سالم ماندن (بونانو، 2004) و مقابلة انعطاف‌پذیر با چالش‌های زندگی (برندا، 2007 به نقل از لی پنگ و همکاران، 2011) تعریف می‌شود. یکی از مسائلی که در پژوهش‌های اخیر به آن توجه زیادی شده است و اهمیت فراوانی دارد، این موضوع است که چه ویژگی‌هایی از افراد در برابر استرس محافظت می‌کند؛ یکی از این ویژگی‌ها تاب‌آوری است. موضوع دیگر اینکه آیا افرادی که ویژگی‌های افراد تاب‌آور را دارند، کم‌تر به اختلالات اضطرابی مبتلا هستند یا خیر. با توجه به اینکه شخصیت به عنوان مجموعه‌ای از رفتارهایی که فرد در موقعیت‌های متفاوت دارد و توانایی افراد برای مواجهه با وقایع منفی زندگی و مقابلة انعطاف‌پذیر با چالش‌های زندگی است، لذا در پژوهش حاضر بر اساس دیدگاه پنج عاملی کاستا و مک‌کری، رابطة پنج عامل اصلی شخصیت با تاب‌آوری و اختلالات بالینی (اضطراب، افسردگی و جسمانی‌سازی) در دانشجویان دانشگاه الزهراء(س) بررسی شد تا با استفاده از این یافته‌ها بتوان در جهت بهبود سلامت جامعه گام مؤثری برداشت.

فرضیة اصلی: میان سطح تاب‌آوری افراد، با ابعاد پنج‌گانة شخصیت و اختلالات افسردگی، اضطراب و جسمانی‌سازی رابطه وجود دارد.

همان‌طور که در جدول 3 و 4 آمده است، بین تاب‌آوری با اختلالات افسردگی، اضطراب و جسمانی‌سازی هر کدام به ترتیب 623/0-، 584/0-، 415/0- همبستگی وجود دارد که همگی در سطح کم‌تر از 0001/0 (0001/0p<)، رابطة منفی معناداری با یکدیگر دارند، بدین معنا که هرچه سطح تاب‌آوری فرد افزایش یابد، میزان ابتلا به اختلالات افسردگی، اضطراب و جسمانی کاهش می‌یابد. از طرفی بین تاب‌آوری و ابعاد پنج‌گانة شخصیتی از جمله توافق‌پذیری، برون‌گرایی و وجدان‌گرایی، به ترتیب 388/0‌، 354/0‌، 372/0 همبستگی وجود دارد که همگی در سطح کم‌تر از 0001/0 (0001/0p<)‌، رابطة معنادار مثبت با یکدیگر دارند و بین تاب‌آوری با روان‌رنجور‌خویی میزان همبستگی 740/0- است که در سطح کم‌تر از 0001/0 (0001/0p<) رابطة منفی معنادار بین آن‌ها وجود دارد و همبستگی بین تاب‌آوری و تجربه‌پذیری 094/0 است که از نظر آماری این میزان معنادار نبود. با توجه به آنچه ذکر شد، نیز می‌توان دریافت که هرچه سطح تاب‌آوری در فرد افزایش یابد، ابعاد شخصیتی توافق‌پذیری، برون‌گرایی و وجدان‌گرایی نیز افزایش می‌یابد و متعاقباً روان‌رنجورخویی فرد کاهش می‌یابد و افزایش میزان تاب‌آوری در افزایش یا کاهش سطح تجربه‌پذیری تأثیری ندارد.

یافته‌های حاصل از پژوهش حاضر، دربارة رابطة تاب‌آوری با روان‌رنجور‌خویی، برون‌گرایی و وجدان‌گرایی با نتایج حاصل از پژوهش‌های دیگر هم راستاست.

از جمله کمپل سیلز و همکاران(2005)،پژوهشی در میان 132 نفر از دانشجویان دانشگاه سان‌دیگو به منظور بررسی رابطة تاب‌آوری با ابعاد شخصیت، سبک‌های مقابله و علائم روان‌پزشکی انجام دادند، که طی آن، تاب‌آوری رابطة منفی زیادی با روان‌رنجورخویی و رابطة مثبت قوی با برون‌گرایی و وجدان‌گرایی داشت.

با توجه به اینکه روان رنجورخویی در برگیرندة تمایل به داشتن هیجانات منفی، مقابلة ضعیف و کنترل دشوار تکانه‌هاست، رابطة منفی قوی بین تاب‌آوری و روان‌رنجور‌خویی وجود دارد (مک‌کری و کاستا، 1992).

برون‌گرایی نشان‌دهندة اثرات سبک‌های عاطفی مثبت، ظرفیت روابط صمیمی بین فردی و درجة بالای تعاملات اجتماعی و فعالیت‌هایی است که افراد در اجتماع از خود نشان می‌دهند. به ویژه اثرات مثبت حاصل از برون‌گرایی به افراد کمک می‌کند تا در برابر تجارب استرس‌زای درونی و روان‌شناختی انعطاف‌پذیر شوند و بین تاب‌آوری و برون‌گرایی رابطة مثبتی وجود داشته باشد (توگاد و فردریکسون[24]، 2004).

هم چنین بونانو(2004)، معتقد است که سخت‌کوشی افراد وجدان‌گرا باعث می‌شود تا آن‌ها در موقعیت‌های پر استرس مؤثرتر عمل کنند و احساس خودکارآمدی بیش‌تری داشته باشند و در نتیجه تاب‌آوری بیش‌تری در شرایط سخت از خود نشان دهند.

دربارة رابطة تاب‌آوری با توافق‌پذیری و تجربه‌پذیری باید بیان کرد که پژوهش‌های متعدد نتایج متفاوتی را عرضه کرده‌اند؛ از جمله کمپل سیلز و همکاران(2005) به این نتیجه دست یافتند که تاب‌آوری با تجربه‌پذیری رابطة خفیف، اما معنادار از نظر آماری دارد و بین تاب‌آوری و توافق‌پذیری رابطة معناداری وجود ندارد.

اما در پژوهش حاضر، بین تاب‌آوری با توافق‌پذیری رابطة مثبت وجود دارد، ولی بین تاب‌آوری و تجربه‌پذیری رابطة معناداری یافت نشد. از آنجایی که توافق‌پذیری بر روابط بین فردی(همانند بعد برون‌گرایی) تأکید دارد، با توجه به نتیجة حاصل از این پژوهش می‌توان دریافت که روابط بین فردی و دریافت حمایت اجتماعی و وجود شبکة اجتماعی قوی‌تر، نسبت به تجربه‌پذیری و جستجو برای تنوع احساسات و باز بودن به تجارب، بیش‌تر بر تاب‌آوری اثرگذار است.

از طرف دیگر در فرضیة اصلی، به رابطة تاب‌آوری با اختلالات بالینی افسردگی، اضطراب و جسمانی سازی توجه شده است که نتایج حاصل از این پژوهش دربارة اضطراب و افسردگی با پژوهش‌های دیگر هم جهت است و پژوهشی یافت نشد که رابطة تاب‌آوری با جسمانی‌سازی را بررسی کرده باشد.

بنتی و کامبوروپولوس[25](2006)، معتقدند که تاب‌آوری با آسیب‌پذیری روانی از جمله آشفتگی‌های روان‌شناختی، افسردگی و اضطراب رابطة مثبت دارد (به نقل ازحدادی و بشارت،2010).

در پژوهشی که حدادی و بشارت(2010) دربارة تاب‌آوری، آسیب‌پذیری و سلامت روانی انجام دادند، به این نتیجه رسیدند که تاب‌آوری با افسردگی، اضطراب و سلامت عمومی رابطة منفی معنادار دارد.

پژوهش‌های متعددی دربارة رابطة تاب‌آوری با استرس، سلامت عمومی، ام اس و سایر بیماری‌های روحی و روانی انجام شده است، اما پژوهشی یافت نشد که منحصراً اختلال جسمانی‌سازی و تاب‌آوری بررسی کرده باشد. از آنجایی که افراد مبتلا به اختلال جسمانی‌سازی، استرسور‌های محیطی را به صورت درد و شکایات متعدد جسمانی ابراز می‌کنند، هر چه میزان تاب‌آوری و مقاومت این افراد در برابر محرک‌های آزاردهنده بیش‌تر شود به احتمال کم‌تری اختلال جسمانی‌سازی در آن‌ها بارز می‌شود.

فرضیه‌های فرعی:

1- افزایش نمرة مقیاس کنترل در افراد، موجب کاهش میزان روان‌رنجوری خویی و ابتلا به اختلالات افسردگی، اضطراب و جسمانی‌سازی و افزایش میزان وجدان‌گرایی می‌شود.

همان‌گونه که در جدول5 ذکر شد، زیر مقیاس تاب‌آوری کنترل، با روان‌رنجورخویی، وجدان‌گرایی، افسردگی، اضطراب و جسمانی‌سازی، هر کدام به ترتیب 654/0-‌، 347/0،559/0-‌، 494/0-‌، 345/0-‌، همبستگی دارد که همگی از نظر آماری در سطح کم‌تر از 0001/0 (0001/0 p<)، معنادار هستند. بدین معنا که افزایش کنترل موجب کاهش روان‌رنجورخویی، افسردگی، اضطراب و جسمانی‌سازی شده و وجدان‌گرایی را در فرد افزایش می‌دهد. نتایج حاصل از این فرضیه با نتایج سایر پژوهش‌ها در یک راستاست.

پژوهشی که آقا‌یوسفی و ملکی(1390) در میان 300 نفر از دانش‌آموزان پایة سوم تا پنجم ابتدایی انجام دادند، به این نتیجه رسیدند که افسردگی بیش‌ترین همبستگی مثبت را با روان رنجورخویی دارد و هم چنین رابطة افسردگی با وجدان‌گرایی منفی است.

هم چنین حکیم جوادی و همکاران (1389) معتقد هستند که روان‌رنجورخویی و اضطراب همبستگی بالایی دارند و نیز رابطة وجدان‌گرایی با اضطراب و افسردگی منفی است.

اگر کنترل فرد بر وقایع زندگی بالاتر باشد و تقویت را ناشی از تلاش‌ها و ویژگی‌های خود بداند و نه منابع بیرونی، سلامت روانی نیز بالاتر خواهد بود (علی‌پور و همکاران،1390).

با توجه به اینکه افسردگی و اضطراب از وجوه عامل روان‌رنجورخویی هستند و روان‌رنجورخویی با اضطراب و هیجان‌های منفی همراه است (فارنهام و چنگ[26]، 1997؛ به نقل از مغانلو و آگیلار وفایی، 1388) کاهش میزان روان‌رنجورخویی موجب کاهش ابتلا به اختلالاتی چون افسردگی، اضطراب و جسمانی‌سازی خواهد شد و با توجه به اینکه هر چه فرد بر روی محیط زندگی احساس کنترل بیش‌تری کند و وقایع و رخ‌داد‌ها را قابل کنترل‌تر ادراک کند، کم‌تر مستعد ابتلا به بعد روان‌رنجورخویی خواهد بود، این فرضیه اثبات‌پذیر است.

با توجه به آنچه در نظریة درماندگی آموخته شده سلیگمن (1975) نیز آورده شده است، اگر فرد خود را مغلوب محیط زندگی بداند و خود را عامل کنترل محیط ندانسته (کنترل درونی) و بلکه کنترل را امری بیرونی بداند، احتمال ابتلا به افسردگی در او بیش‌تر خواهد شد. هم چنین افراد مبتلا به اضطراب از آنجایی که قدرت مواجهه و کنترل محرک‌های محیطی را در خود نمی‌بینند، همواره خود را تسلیم وقایع دانسته و نسبت به کوچک‌ترین تغییر در محیط برآشفته می‌شوند و این امر در اختلال جسمانی‌سازی نیز صادق است، زیرا این افراد، با کم‌ترین احساس برآشفتگی و اضطراب، این حالات را خارج از کنترل دانسته و به صورت شکایات متعدد جسمانی ابراز می‌‌کنند.

ضمناً پیرامون رابطة کنترل و وجدان‌گرایی نیز باید مطرح کرد که این عامل به تفاوت‌های فردی در سازمان‌دهی، اجرای وظایف، کنترل تکانه‌ها و طرح‌ریزی برای انجام‌دادن رفتارها اشاره دارد. فرد وجدانی دارای هدف، خواسته‌های قوی و از پیش تعیین شده است (تیلوپولوس، پالیر و کاکسون، 2010؛ به نقل از یخوابی، 1389) و به همین دلیل هرچه زیر مقیاس کنترل افزایش یابد، بعد وجدان‌گرایی نیز تقویت خواهد شد.

2- افزایش نمرة مقیاس چالش در افراد، موجب افزایش میزان پذیرا بودن و برون‌گرایی و کاهش میزان روان‌رنجور‌خویی و ابتلا به اختلال افسردگی و جسمانی‌سازی می‌شود.

با توجه به نتایج جدول5، همبستگی چالش با پذیرا بودن، برون‌گرایی، روان‌رنجورخویی، افسردگی و جسمانی‌سازی، به‌ترتیب 005/0-‌، 227/0‌، 435/0-‌، 430/0-‌، 289/0- است که رابطة چالش با برون‌گرایی، مثبت و با روان‌رنجورخویی، افسردگی و جسمانی‌سازی منفی است و با پذیرا‌بودن رابطة آماری معناداری ندارد. بدین معنا که افزایش چالش در فرد، موجب افزایش میزان برون‌گرایی و کاهش روان‌رنجورخویی، افسردگی و جسمانی‌سازی شده و در میزان‌پذیرا بودن فرد تأثیری ندارد.

یافته‌های حاصل از این فرضیه با یافتة حاصل از پژوهش علی‌پور و همکاران(1390) در یک راستاست مبنی بر اینکه زیر مقیاس چالش با سلامت روان همبستگی مثبت معنادار دارد، اما منحصراً پژوهشی یافت نشد که رابطة چالش با این متغیرها را بررسی کرده باشد.

هرچه یک فرد از میزان چالش بیش‌تری بهره‌مند باشد، یعنی تغییرات زندگی را سبب رشد شخصی می‌داند و آن‌ها را به عنوان فرصت‌های زندگی ارزیابی می‌کند و نه تهدید‌کننده و بدین روش او از سلامت روانی بیش‌تری بهره‌مند خواهد بود (علی‌پور و همکاران،1390).

اشخاصی که مبارزه‌جویی بالایی دارند، موقعیت‌های مثبت و منفی را که به سازگاری مجدد نیاز دارند، فرصتی برای یادگیری و رشد بیش‌تر می‌دانند تا تهدیدی برای امنیت و آسایش خویش. چنین باوری، انعطاف‌پذیری شناختی، قدرت تحمل رویدادها و موقعیت‌های مبهم و ناراحت‌کننده زندگی را به همراه دارد. این افراد تجربه‌های زندگی را سرشار از معنا می‌دانند و مواجهه با آن‌ها را آموزنده تلقی می‌کنند (کوباسا، 1979؛ مدی، 1996؛ به نقل از احدی و همکاران، 1387).

از آن‌جایی که مبارزه‌جویی احتیاج به بهره‌مندی از برون‌گرایی دارد و طبق نظر توگاد و فردریکسون (2004)، داشتن هیجانات مثبت و فکر انعطاف‌پذیر و آزادی عمل در انتخاب رفتار، همگی نتیجة برون‌گرایی است. افرادی که نمرة بیش‌تری در چالش کسب می‌کنند، سطح بالایی از برون‌گرایی را نشان می‌دهند، اما پژوهش کنونی، این مسئله را تأیید نکرد که اگر فردی برون‌گرا باشد الزاماً تجربه‌پذیر و در نهایت چالش‌طلب است، شاید به این دلیل که تجربه‌پذیر بودن یک فرد و اینکه تا چه اندازه پذیرای تغییرات و تجربیات جدید در زندگی است، به معنای آمادگی برای مبارزه با تغییرات مثبت و منفی محیط نیست و چه بسیار افرادی که از تجربیات متعدد استقبال می‌کنند، اما در شرایط بحرانی و گاه تغییرات توانایی وفق‌دادن خود با شرایط جدید را ندارند. هم چنین از آنجایی که افراد چالش‌طلب، فرصت‌ها را دلیلی برای رشد می‌دانند و نه تهدیدی برای زندگی، در برابر تغییرات کم‌تر احساس هیجانات منفی می‌کنند که نتیجة آن روان‌رنجورخویی و اختلالاتی چون افسردگی و جسمانی‌سازی است.

3- افزایش نمرة مقیاس تعهد در افراد، موجب افزایش میزان توافق‌جویی و برون‌گرایی و کاهش میزان ابتلا به اختلال اضطراب و روان‌رنجور‌خویی می‌شود.

با توجه به جدول 5، زیر مقیاس تعهد با توافق‌جویی، برون‌گرایی، اضطراب و روان‌رنجورخویی، به ترتیب 389/0‌، 369/0‌، 584/0-‌، 751/0-‌، همبستگی دارد که همگی در سطح کم‌تر از 0001/0 (0001/0p<)، معنادار هستند و افزایش تعهد، موجب افزایش میزان برون‌گرایی و توافق‌جویی و کاهش اضطراب و روان‌رنجورخویی می‌شود.

یافته‌های این پژوهش با بررسی‌های علی‌پور و همکاران(1390) که بیان کردند خرده مقیاس تعهد با سلامت روان همبستگی معنادار دارد، در یک راستاست، اما پژوهشی یافت نشد که منحصراً رابطة تعهد و متغیرهای ذکر شده را سنجیده باشند.

از آنجایی که شخص متعهد (نقطة مقابل بیگانگی)، به اهمیت و ارزش و معنای اینکه چه کسی هست و چه فعالیت‌هایی انجام می‌دهد، واقف است و بر همین مبنا قادر است دربارة هر آنچه که انجام می‌دهد معنایی بیابد و کنجکاوی خود را برانگیزد و درگیری‌های زندگی را عمدتاً تجربه‌هایی مثبت و مفید قلمداد کند، این اشخاص با بسیاری از جنبه‌های زندگی خود هم چون شغل، خانواده، روابط بین فردی کاملاً در‌آمیخته می‌شوند (کوباسا، 1979؛ مدی، 1996؛ به نقل از احدی و همکاران، 1387) و شخص توافق‌پذیر، فردی اساساً نوع دوست است، با دیگران احساس همدردی می‌کند و مشتاق کمک به آن‌ها است و معتقد است که دیگران نیز با او همین رابطه را دارند (گروسی، 1380)، انتظار می‌رود تا فرد متعهد که بر ماهیت خود واقف است، در قبال دیگران نوع دوست بوده و هم چنان که با شناخت از توانایی‌های خود قدم برمی‌دارد، با همین آگاهی در جهت دیگران نیز گام بردارد و از آنجایی که توافق‌پذیری مفهومی نزدیک به برون‌گرایی است و هر دو به روابط بین فردی اشاره دارند، می‌توان دریافت که افزایش تعهد در فرد به افزایش توافق‌پذیری و برون‌گرایی منجر می‌شود و از طرفی از آنجایی که شبکه‌های اجتماعی حمایت‌گر قوی و افراد حمایت‌گر در اطراف افراد متعهد، برون‌گرا و توافق‌پذیر وجود دارند.

و حمایت اجتماعی به وضعیت جسمی‌، روانی‌، رضایت از زندگی و جنبه‌های مختلف کیفیت زندگی افراد اثرات زیادی دارد ( کلارا‌[27] و همکاران، 2003؛ تجلی[28] و همکاران، 2010 به نقل از حسام و همکاران، 1390 ) و به عنوان یک عامل تعدیل‌کنندة مؤثر در مقابله و سازگاری با شرایط استرس‌زای زندگی شناخته شده است (فریدلندر[29] و همکاران، 2007 ).

و نه تنها در طی دورة فشار روانی، بسیار یاری‌کننده است، بلکه در موارد آرامش نسبی نیز مفید است و مقابله با بحران و سازگاری با تغییر را تسهیل می‌کند (دلشاد نوقابی و همکاران، 1388 ) و می‌تواند میزان ابتلا به اضطراب و روان رنجورخویی را کاهش دهد.

4- سطح تاب‌آوری افراد می‌تواند پیش‌بینی‌کنندة ابعاد پنج‌گانه شخصیت و اختلالات افسردگی، اضطراب و جسمانی‌سازی آن‌ها باشد.

همان‌طور که در جدول 5 آورده شده است، بین تاب‌آوری و سایر متغیرهای پژوهش از روش آماری رگرسیون به‌منظور بررسی میزان پیش‌بینی‌کنندگی متغیر تاب‌آوری استفاده شد که ضریب همبستگی میان متغیرهای تاب‌آوری با روان رنجورخویی، برون‌گرایی، توافق‌پذیری، وجدان‌گرایی، افسردگی، اضطراب و جسمانی‌سازی به ترتیب 740/0‌، 354/0‌، 388/0‌، 372/0‌، 623/0‌، 584/0‌، 415/0 برآورد شد و تاب‌آوری همگی متغیرهای پژوهش به جز تجربه‌پذیری را در سطح کم‌تر از 0001/0 (0001/0p<)، پیش‌بینی می‌کند. از آن جایی که یکی از شروط استفاده از رگرسیون، وجود همبستگی بین متغیرهاست و میان تاب‌آوری و تجربه‌پذیری همبستگی وجود نداشت، رگرسیون تاب‌آوری و تجربه‌پذیری محاسبه نشد.

پژوهش‌هایی که تا‌کنون رابطة پیش‌بینی‌ بین متغیرهای پژوهش حاضر را بررسی کرده‌اند، همگی شخصیت را متغیر پیش‌بینی‌کنندة سایر متغیرها دانسته‌اند. البته برخی پژوهش‌ها نیز بر نقش میانجی تاب‌آوری اشاره کرده‌اند.

در پژوهشی که در سال 2009، در میان دانشجویان در حال تحصیل دانشگاه‌های مالزی انجام شد، روان‌رنجورخویی پیش‌بین مهمی برای سلامت روانی است که به دنبال آن برون‌گرایی می‌آید. طی این پژوهش حمایت اجتماعی و صفات شخصیتی عوامل کلیدی پیش‌بینی‌کنندة سلامت روانی هستند و تاب‌آوری متغیر تعدیل‌کنندة بین وقایع منفی زندگی و سلامت روانی است (به نقل از لی‌پنگ و همکاران، 2011).

و از طرفی نتایج حاصل از پژوهش کمپل سیلز و همکاران(2005) نشان داد که مدل پنج عاملی شخصیت به طور چشمگیری پیش‌بینی‌کنندة سطح تاب‌آوری است.

اما پژوهش کنونی، تاب‌آوری را عامل پیش‌بینی کنندة ابعاد شخصیت و اختلالات روانی ارزیابی کرده است و فرض بر این است که عوامل محیطی و قابل آموزشی چون تاب‌آوری می‌توانند در شکل‌گیری و گاه تغییر برجسته‌تر بودن بعضی از ابعاد شخصیت افراد و احتمال ابتلا به اختلالات روانی ایشان مؤثر باشند.

از جمله محدودیت‌های پژوهش استفاده پرسشنامه خلاصه علائم مرضی ۱۸ و اجرایی پژوهش در جمعیت دانشجویان دختر است که از تعمیم‌پذیری نتایج می‌کاهد. در پژوهش‌های آتی انجام‌دادن پژوهش روی سایر افراد جامعه و جنسیّت مذکر و بررسی متغیرهایی چون سبک‌های فرزند‌پروری، حمایت ‌اجتماعی ‌ادراک‌شده، سبک‌های مقابله، به‌عنوان عوامل محیطی که می‌توانند در تاب‌آوری نقش داشته باشند و آموزش تاب‌آوری به‌منظور کاهش اختلالات‌روانی پیشنهاد می‌شود.

 



[1]. Amrai

[2]. neuroticism

[3]. extraversion

[4]. openness

[5]. agreeableness

[6]. conscientiousness

[7]. Mc crae & Costa

[8]. Kendler, Gatz , Gardner & Pedersen

[9]. Asendorpf JB, Van Aken MAG

[10]. APA

[11]. Kobasa

[12]. Delahaij

[13]. Brenda

[14]. Lipeng

[15]. commitment

[16]. control

[17]. challenge

[18]. Bartone

[19]. cluster sampling

[20]. Becker

[21]. Derogatis & Melisaratos

[22]. Ruiperez

[23]. Kahn

[24]. Tugade & Fredrickson

[25]. Benetti & Kambouropoulos

[26]. Furnham & Cheng

[27]. Clara

[28]. Tajalli

[29]. Friedlander

 احدی، مروارید.، کاربخش، مژگان.، بنی‌جمالی، شکوه‌السادات و حکیمی‌راد، الهام (1387). بررسی میزان تاب آوری در دستیاران تخصصی پزشکی. فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات روان‌شناختی. دورة 4،112-95‌.
اسماعیل خانی، فرشته.، احدی، حسن.، مظاهری، محمد‌مهدی.، مهرابی‌زاده، هنرمند، مهناز و عسگری، پرویز (۱۳۸۹). بررسی رابطه ساده و چندگانه هوش هیجانی، خودکارآمدی و سرسختی ‌روان‌شناختی با سبک مدیریت تعارض سازش در دانشجویان. فصل‌نامه یافته‌های نو در روان‌شناسی.
آقا‌یوسفی، علیرضا و ملکی، بهرام (1390). رگه های شخصیتی پیش بینی کننده نشانگان افسردگی در کودکان، مجله روان‌شناسی بالینی، سال سوم، شماره 1،17-9.
حسام، مسلم.، آسایش، حمید.، قربانی، مصطفی.، شریعتی، علیرضا و نصیری، حسین (1390). ارتباط حمایت اجتماعی ادراک شده، سلامت روان و رضایت از زندگی در دانشجویان شاهد و ایثارگر دانشگاه‌های دولتی شهر گرگان. مجله علمی پژوهشی دانشکده پرستاری و مامایی بویه گرگان، دورة 8، بهار و تابستان‌، شمارة 19‌، صفحات: 34-41.
پروین، لارنس و جان، الیور (۱۳۸۶). شخصیت؛ نظریه و پژوهش. ترجمة محمد جعفری جوادی و پروین کدیور. تهران: آییژ.
پناغی، لیلی.، پیروزی، دارا.، شیرین‌بیان، مینو و احمدآبادی، زهره (۱۳۹۰). نقش ویژگی شخصیتی و جمعیت‌شناختی در همسرآزاری. مجله روان‌پزشکی و روان‌شناسی بالینی ایران، سال هفدهم، شمارة۲، ۱۳۵-۱۲۶.
حکیم جوادی، منصور.، لواسانی، غلامعلی.، حقیقت‌گو، مرجان و زبردست، عذرا (1389). بررسی رابطه میزان افسردگی، اضطراب، استرس و عوامل شخصیت در فرزندان ایثار‌گران. مجله طب جانباز، دورة 8، شمارة9، 16-9.
دلشادنوقابی، علی.، بحری بینا‌ باج، نرجس.، هادی‌زاده طلا‌ساز، فاطمه (1388). تأثیر آموزش یائسگی به همسران بر حمایت اجتماعی ادراک شده توسط زنان یائسه در شهر گناباد. فصلنامه پایش، سال هشتم، شمارة چهارم، 348-343.
رستمی ثانی، ت و آرین، خ. (1378). بررسی کاربرد رویکرد روایت درمانی بر کاهش افسردگی دختران دانشجوی خوابگاهی. مجموعه مقالات چهارمین سمینار سراسری بهداشت روانی دانشجویان، 180-184.
زارع، حسین و امین‌پور، حسن (1390). آزمون‌های روان‌شناختی. تهران:آییژ.
ساراسون، ایروین جی و ساراسون، باربارا آر (1383). روان‌شناسی مرضی(جلد اول). ترجمة نجاریان،بهمن.، اصغری مقدم،محمدعلی و دهقانی،محسن. تهران: رشد.
علی‌پور، احمد.، صحراییان، محمد علی.، علی‌اکبری دهکردی، مهناز و حاجی آقا بابایی، مرضیه (1390). ارتباط میان حمایت اجتماعی ادراک‌شده و تاب‌آوری با سلامت روان و وضعیت نا‌توانی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس، پژوهش‌های روان‌شناسی اجتماعی، پاییز، دورة 1، شمارة 3 ،110 – 133.
گروسی فرشی، میر تقی (1380). رویکرد‌های نوین در ارزیابی شخصیت (کاربرد تحلیل عاملی در مطالعات شخصیت).تهران: دانیال.
مغانلو، مهناز و آگیلار وفایی، مریم (1388). رابطه عوامل و وجوه الگوی پنج عاملی شخصیت با شاد‌کامی و سلامت روانی و جسمانی. مجله روان‌پزشکی و روان‌شناسی بالینی ایران.
ملکی پیر بازاری، معصومه.، نورد، ربابه و صرامی، غلامرضا (1390). حمایت اجتماعی و علائم افسردگی: نقش واسطه‌ای خود کارآمدی، روان شناسی معاصر، (2). 6، 25-34.
هالجین، ریچارد.، ویتبورن، پی و کراس، سوزان (۱۳۸۵). آسیب شناسی روانی (ج۲)، ترجمة یحیی سید محمدی، تهران: روان.
یخوابی، زهرا (1389). بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و سبک های حل مسئله با پرخاشگری در دانش آموزان دختر و پسر مقطع سوم دبیرستان های شهر تهران. پایان‌نامه ارشد. دانشگاه الزهراء(س).
Amrai, K., Farhani, A., Ebrahimi, M., Bagherian, V. (2011). Relationshipbetweenpersonalitytraitsandspiritualintelligenceamonguniversitystudents.
Asendorp, f. JB & Van Aken ,M. A. G. (2003). Personalityrelationshiptransactioninadolescence. Coreversussurfacepersonalitycharacteristics. J pers.
Bartone, P. T., Eid, J., Johnsen, B.H., Labery, J.c & Snook, S.A. (2009 ). Big five personality factors, hardiness and social judgment as predictors of leader performance. LeadershiporganDevJ: 30, 498-521.
Becker, C. (2006). The psychometric examination of the French translation of the NEO-PI-R and NEO-FFI. JFperAssess: 269-291.
Benetti,C. & Kambouropoulos,N. (2006). Affect- regulated in direct effects of trait anxiety and trait resilience on self-esteem. Personality and individual differences.41, 341-352.
Brenda, J. M. (2007). Resilience factors and processes: no longer at risk. TheAlbertaJournalOf EducationalResearch,53 (2), 127–142.
Bonanno, G.A. (2004). Loss trauma and human resilience: have we understand the human capacity to thrive after extremely aversive events. TheAmericanPsychologist. 59 (1) 20-28.
Clara, I.P., Cox, B.J., Enns, M.W., Murray, L.T & Torgruudic, L.J. (2003) Confirmatory factor analysis of the multidimensional scale of perceived social support in clinically distressed and student sample. Journal of personality assessment, 81(3):265-270.
Campbell-sills, L., L-cohan, sh. Murray, B. S. (2005). Relationshipofresiliencetopersonalitycopingandpsychiatricsymptomsinyoungadults.
Costa, P.T. & Mc Crae, R. R. (2008). The revised NEO personality inventory (NEO PIR). Thesagehandbookofpersonalitytheoryandassessment.
Costa, P. & Mc Crae, R. R. (1992). Revised Neo personality inventory and Neo five factor inventory professional manual. Odessa, FL: psychological assessmentresources.
Dadstan, P. (2004). Psychology of illness: a change from childhood to adulthood. Tehran: Samt publication (Persian).
Delahaij, R., Gaillard, A. & Van Dam ,K. (2010). hardiness and the response to stressful situations: investigating mediating processes. JpersIndivDiffer 4; 386-390.
Derogatis, L.R & Melisaratos ,N. (1983). The brief symptom invent: an introductory report. Psychologicalmedicine, 13,595-605.
Derogatis, L.R. (2000). Thebriefsymptominventory 18: administration, scoring and procedure manual. Minneapolis, M.N.: national computer systems. 
Dolan, C.A. & Adler, A.B. (2006). Military hardiness as a buffer of psychological heslth on return from deployment. Mill Med: 171:93-98.
Friedlander, L., Ried Graham, J., Shupak, N. & Cribbie, R. (2007). Social support, self-esteem and stress as predictors of adjustment to university among first-year undergradjuate. Journal of college student development, 48 (3):259-274.
Furnham.A & Cheng,H. (1997). Personality and happiness. Psychological reports. 80, 761-762.
Haddadi, P. Besharat ,M.A. (2010). Resilience, vulnerability and mental health. Departmentofpsychology, university of Tehran.
Kasaka, M. (1996). Relationship between hardiness and psychological strees response. Journal of performance studies. Published by international performance research association. 35-40.
Kendler, K.S., Gatz, M., Gardner, C.H. &Pedersen, N.L. (2006). Personality and major depression: A Swedish longitudinal, population- based twin study. ArchGenpsychiatry: 63: 1113-1120.
Kobasa, S., Maddi, S. R. & Kahn,S. (1982). Hardiness and health: A prospective study. Journalofpersonalityandsocialpsychology: 168-176.
Lipeng , Jia .Jia ., Zhang , Min Li, Peipei, Li ., Yu , Zhang , Xin, Zuo , Yi ,Miao & Ying Xu (2011). Negative Life events and mental health of Chinese medical students: the effect of resilience, personality and social support.
Maddi, S.R., Khoshab, D.M. (1994). Hardiness and mental health. J perss:63: 265-274.
Mc Crae, R.R.,Costa , P.T. (2003). Personalityinadulthood. New York: Guilford.
Ruiperez, M.A., Ibanez, M. I., Lorente, E., Moro ,M. & Orte, G. (2001). Psychometric properties of the BSI: contributions to the relationship between personality and psychopathology. Europeanjournalofpsychologicalassessment: 241-250.
Seligman, M. E. P. (1975). Helplessness: On depression, development and death. San Francisco: Freeman.Synopsis of psychiatry: behavioralsciences/clinicalpsychiatry. 10th ed. Philadelphia: Lippincot Williams&Wilkins: 850-882.
Tajalli p, Sobhi A, Ganbaripanah A.(2010) The relationship between daily hassles and social support on mental health of university students. Procedia social and behavioral sciences .5:99-103.(Persian).
Tugade,M. M & Fredrickson,B. L (2004). Resilient individuals use positive emotions to bounce back from negative emotional experiences. Journalofpersonalityandsocialpsychology, 86, 320-333.