Document Type : Research Paper
Authors
Abstract
Keywords
امروزه، افسردگی از شایعترین اختلالات روانی و معضل عمومی زندگی بشر است. اختلالات خلقی شایع هستند و در جدیدترین مطالعات، اختلال افسردگی اساسی[1] در بین اختلالات روانپزشکی بالاترین شیوع طول عمر (حدود 17%) را داشته است (سادوک و سادوک[2]،1387). علائم افسردگی کارکردهای فردی و اجتماعی، شخص را با مشکل مواجه میکند و موجب میشود او به بیماریهای نظیر فشار خون، دیابت و بیماریهای ریوی مبتلا شود (ولز[3] و همکاران، 1989، به نقل از حجازی، شریف و شالچی، 1387). از علائم افسردگی میتوان به اندوه و تشویش زیاد، احساس گناه و بیارزشی، دوری گزیدن از دیگران، کاهش اشتها و میل جنسی، بیخوابی، از دست دادن علاقه و کسب لذت از فعالیتهای روزمره اشاره کرد (دیویدسون[4] و همکاران، 2004). دادههای موجود حاکی از آن است که متوسط سن شروع اختلال افسردگی اساسی حدود 40 سالگی است و حدود 50% از کل این افراد بیماریشان در سنین بیست تا پنجاه سالگی شروع میشود. برخی دادههای همه گیر شناختی جدید حاکی از آن است که میزان بروز اختلال افسردگی اساسی در میان افراد زیر بیست سال در حال افزایش است (سادوک و سادوک، 1390).
کمالگرایی[5] اغلب به عنوان یک کوشش و تلاش شدید برای اهداف سطح بالای غیر واقعی و تمرکز بر کاستیها در دستیابی به این اهداف تعریف می شود (راسموسن، الیوت و اکنر[6]، 2012). فلت، هویت و دی روسا[7] (1996) کمالگرایی را سازهای چند بعدی شامل کمالگرایی خودمدار، کمالگرایی دیگرمدار[8] و کمالگرایی جامعهمدار[9] میدانند. کمالگرایی خودمدار عبارت است از تمایل به وضع معیارهای غیرواقع بینانه برای خود، تمرکز بر نقصها و شکستها در عملکرد، همراه با خودنظارتگریهای دقیق. این شکل از کمالگرایی نزدیکترین بعد به سازهای است که اغلب به عنوان کمالگرایی شناخته میشود. کمالگرایی دیگرمدار، بیانکنندة تمایل به داشتن انتظارات منفی و ارزشیابی انتقادی از دیگران است و کمالگرایی جامعهمدار، به احساس ضرورت رعایت معیارها و برآورده ساختن انتظارات القا شده از سوی افراد مهم به منظور کسب تأیید، اطلاق میشود (فلت و همکاران، 1996). به بیان دیگر، افراد کمالگرا، افرادی با نگرانی افراطی دربارة احتمال شکستهای خود تعریف میشوند که ممکن است دربارة ترس از اشتباه کردن نشخوار فکری داشته باشند تا جایی که شکستهای آنها به دلیل این نشخوار وسواسگونه، بزرگ جلوه میکند (برنز و فودا، 2005، به نقل از علیزاده صحرایی، خسروی و بشارت، 1389).
گری[10] (1994، به نقل از اکنر و فورگان، 2007) استدلال کرد که دو سیستم انگیزشی عمومی، زمینة رفتار و عاطفه است: سیستم بازداری رفتاری[11] و سیستم فعالسازی رفتاری[12]. این دو سیستم به وسیلة تفاوت در میزان حساسیت دو سیستم نورولوژی مشخص میشود که پاسخهای ما را به نشانهها و سیگنالها تنظیم میکند. سیستم بازداری رفتاری به هشدارهای مجازات حساس است و به پیشبینی و اجتناب از پیامدهای نامطلوب مربوط میشود. سیستم فعالسازی رفتاری انگیزة میل و اشتیاق را کنترل میکند و به سیگنالهای پاداش و گریز از مجازات حساس است. پژوهشهای جالبتوجهی نشان داده است که سیستم انگیزشی فطری رفتارهای آزارنده و مشتاقانهای را کنترل میکند (برنر، بیوچین و سیلور[13]، 2005). راسموسن و همکاران (2012) نشان دادند که کمالگرایی جامعهمدار، ارتباط بین سیستم بازداری رفتاری و افکار خودکشی را تعدیل میکند. به علاوه، با توجه به نظریة تقویت حساسیت، مشخص شد که یک ارتباط میانجی بین بازداری رفتاری و سایق فعالسازی رفتاری در پیشبینی ناامیدی وجود دارد. مکفارلند، شانکمن، تنک، برودر و کلین[14] (2006) نشان دادند که حساسیت پایین سیستم فعالسازی رفتاری پیشبینی کنندة علائم افسردگی خواهد بود. فرویدنستین[15] و همکاران (2012) بر روی کمالگرایی و افسردگی در نوجوانان اقدام کننده به خودکشی و بدون خودکشی کار کردند. آنها به این نتیجه رسیدند که افسردگی با رفتار خودکشی رابطة مثبت و معناداری دارد. همچنین به این نتیجه رسیدند که نوجوانان با رفتار خودکشی در مقایسه با نوجوانان بدون خودکشی در کمالگرایی جامعهمدار نمرة بیشتری گرفتند. دونالدسون، سپیریتو و فارنت[16] (2000) به بررسی ارتباط بین علائم افسردگی و کمالگرایی، در ناامیدی تجربه شده در جوانان خودکشیگرا اقدام کردند، ابتدا مشخص شد که کمالگرایی جامعهمدار و انتقاد از خود با ناامیدی رابطه دارد. تحلیل رگرسیون نشان داد که کمالگرایی به طور معناداری با ناامیدی رابطه دارد، اما این ارتباط بعد از کنترل اثر افسردگی در ناامیدی ضعیف شد. انتقاد از خود، متغیری بود که به طور قوی با ناامیدی رابطه داشت. پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که کمالگرایی خودمدار و جامعهمدار با علائم افسردگی رابطه دارد (مکینون[17] و همکاران، 2012؛ هویت، گالین[18]، فلت و شری[19]، 2002؛ استوبر، فیست و هیوارد[20]، 2009؛ نامجو و همکاران، 1390). پژوهشگران دیگری در سال 2010، ابعاد کمالگرایی، بازداری رفتاری و نشخوار ذهنی را بررسی کردند. در این پژوهش نشان داده شد که کمالگرایی با بازداری رفتاری و فعالسازی رفتاری، در دو نمونة(112 و 234 نفری) رابطه دارد. تحلیل دادهها روشن کرد که کمالگرایی خودمدار با سیستم فعالسازی و بازداری رفتاری رابطه دارد. در مقایسه، کمالگرایی جامعهمدار با نمرههای بازداری رفتاری و نشخوار ذهنی رابطه داشت و سیستم بازداری رفتاری به طور جزئی این رابطه را کنترل کرد. این نتایج رابطة بین کمالگرایی و سیستم بازداری رفتاری را روشن کرد و مطرح کردند که پریشانی و سبکهای شناختی نابهنجار در کمالگراها بوسیلة سیستم بازداری رفتاری شکل میگیرد. یافتهها پیشنهاد میکند که کمالگرایی زمینه را برای پریشانی و نشخوار ذهنی به عنوان پیامد سیستم بازداری رفتاری مهیا ساخته است (راندلز[21] و همکاران، 2010). عدهای از پژوهشگران در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که سیستم بازداری رفتاری بالا و سیستم فعالسازی رفتاری پایین نشانههای همآیند افسردگی را پیش بینی میکند (پینتومزا[22] و همکاران، 2006؛ مایر، جانسون و کارور[23]، 1999؛ مایر، جانسون و وینترز[24]، 2001؛ الوی[25] و همکاران، 2008؛ جانسون، ترنر و ایواتا[26]، 2003).
با توجه به این که علائم افسردگی از مسائل مهم و جالب توجه در جامعة امروز است و پیامدهای ناشی از علائم افسردگی به ضرر جامعه خواهد بود. از طرف دیگر، با توجه به اینکه دانشجویان هر جامعه، نیروی انسانی و سازندگان فردای کشور هستند، از این رو سلامت روانی آنها در رسیدن به اهداف مطلوب شغلی و سایر اهداف معنادار در زندگی حائز اهمیت است و وجود مشکلات روانی میتواند در کاهش کارایی آنها نقش داشته باشد. از این رو باید به دنبال راهکارهایی باشیم که علائم افسردگی را در قشر دانشجو کاهش دهیم. همچنین باید به دنبال یافتن عللی باشیم که به بروز علائم افسردگی منجر میشود.
پژوهشهای مختلفی پیشبینهای علائم افسردگی را بررسی کردهاند، اما تا آنجا که پژوهشگر جستجو کرده است، پژوهشی به بررسی رابطة سیستم مغزی/ رفتاری و کمالگرایی، به طور همزمان، با علائم افسردگی اقدام نکرده است، بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطة سیستم مغزی/ رفتاری و کمالگرایی با علائم افسردگی است. با توجه به هدف پژوهش حاضر سؤال مطرح شده این است که آیا سیستم مغزی/ رفتاری و کمال گرایی پیشبینی کنندة علائم افسردگی هستند. بنابراین، فرضیههای پژوهش عبارت هستند از:
1- بین سیستم مغزی/ رفتاری (سیستم فعالسازی رفتاری و سیستم بازداری رفتاری) و علائم افسردگی دانشجویان رابطه وجود دارد.
2- بین کمالگرایی (کمالگرایی خودمدار و جامعهمدار) و علائم افسردگی دانشجویان رابطه وجود دارد.
3- سیستم مغزی/ رفتاری و کمالگرایی، پیشبینی کنندة علائم افسردگی دانشجویان است.
روش
پژوهش حاضر از نوع همبستگی - توصیفی است که در آن ارتباط بین متغیرهای سیستم مغزی/ رفتاری، کمالگرایی و افسردگی سنجیده شد. جامعة پژوهش شامل کلیة دانشجویان دختر و پسر کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز ( 8000 نفر) در سال تحصیلی 92- 93 بودند. از این میان، با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای، نمونهای شامل 360 نفر از میان دانشکدههای مختلف انتخاب شد، به این ترتیب که ابتدا از میان 10 دانشکده، 6 دانشکده به صورت تصادفی انتخاب و سپس از میان هر دانشکده، 4 کلاس به صورت تصادفی و سپس از میان دانشجویان کلاسها، تعدادی از دانشجویان بهطور تصادفی انتخاب شدند. پس از اجرای پژوهش310 پرسشنامه، که 159 دختر و 151 پسر آنها را تکمیل کرده بودند، برگشت داده شد. پرسشنامهها بین دانشجویان توزیع شد و از آنها خواسته شد که کلیة آیتمها را مطالعه کنند و به دقت پاسخ دهند و نیازی به ذکر نامشان نیست. ضمناً هیچگونه محدودیت زمانی برای تکمیل پرسشنامهها اعمال نشد و به آزمودنیها دربارة هدف پژوهش توضیح مختصری داده شد.
در این پژوهش با توجه به فرمول کوکران که بالاترین عدد 384 است، عمل شد. 384 نمونه در نظر گرفته شد و با افت آزمودنی این عدد به 360 نفر کاهش پیدا کرد و با حذف پرسشنامههای ناقص در نهایت 310 نفر باقی ماند. براساس بشلیده (1391) که نسبت متغیرهای مستقل بر حجم نمونه را 1به 15، 1 به 30 و 1 به 50 توصیه میکنند. به عبارت دیگر اگر در یک پژوهش مثلاً 5 متغیر مستقل باشد، طبق معیار 1 به 15 نباید تعداد نمونه از 75 نفر کمتر شود و اگر معیار 1 به 30 را پذیرفته شود، حجم نمونه باید دست کم 150 نفر باشد.
به منظور جمعآوری دادههای مورد نیاز از ابزارهای زیر استفاده شد:
1- مقیاس فعالسازی/ بازداری رفتاری کارور و وایت[27]: که شامل 24 ماده است که هر کدام روی مقیاس 4 درجهای لیکرت درجهبندی میشوند. خرده مقیاس بازداری رفتاری با 7 ماده، حساسیت سیستم بازداری رفتاری را اندازه میگیرد. خرده مقیاس فعالسازی رفتاری نیز شامل سه خرده مقیاس پاسخدهی به پاداش (5 ماده)، کشاننده (4 ماده) و جستجوی سرگرمی ( 4 ماده) است. آلفای کرونباخ برای خرده مقیاس بازداری رفتاری، 74/0 است و برای سه خرده مقیاس پاسخدهی به پاداش، کشاننده و جستجوی سرگرمی به ترتیب 73/0، 76/0 و 66/0 است (پویترس[28] و همکاران، 1994). در ایران، محمدی (1387) بر روی این مقیاس کار کرد، برای برآورد ضرایب پایایی از روش آلفای کرونباخ و بازآزمایی استفاده شد که نتایج رضایت بخشی به دست آمد. تحلیل عامل نشان داد که این ابزار از چهار عامل به نامهای بازداری، کشاننده، پاداش و جستجوگری ساخته شده است و 98/47 % واریانس کل را تبیین میکند. همچنین در این پژوهش این مقیاس همراه با دو زیر مقیاس افسردگی و اضطراب فهرست تجدید نظر شدة 90 سؤالی بررسی شد. ضرایب همبستگی مقیاس بازداری رفتاری با افسردگی و اضطراب معنادار و به ترتیب برابر 22/0 و 31/0 بود و نشانة این است که مقیاس مذکور از روایی همگرا بهرهمند است و در نهایت به این نتیجه رسیدند که الگوی کارور و وایت به فرهنگ ایرانی تعمیمپذیر است. در مطالعة عطری فرد (1383، به نقل از مؤذن، آزاد فلاح و صافی، 1388) ثبات درونی خرده مقیاس بازداری رفتاری، 47/0 و ثبات درونی فعالسازی رفتاری و خرده مقیاسهای پاداش، کشاننده و جستجوی سرگرمی به ترتیب 47/0، 73/0، 60/0 و 18/0 است. ضرایب آلفای کرونباخ مقیاس فعالسازی/ بازداری رفتاری در پژوهش حاضر برای خرده مقیاس بازداری رفتاری، 26/0 بود و برای خرده مقیاس فعالسازی رفتاری و خرده مقیاسهای پاداش، کشاننده و جستجوی سرگرمی بهترتیب 68/0، 67/0، 54/0 و 47/0 بود.
2- مقیاسکمالگرایی چند بعدی[29] فلتوهویت: این مقیاس (مؤذن، آزاد فلاح و صافی، 1388) از سه خرده مقیاس ١٥ گویهای تشکیل شده است که کمالگرایی خودمدار، کمالگرایی دیگرمدار و کمالگرایی جامعهمدار را اندازه میگیرد. آزمودنیها میزان موافقت خود را بر یک مقیاس ٥ قسمتی نشان میدهند؛ نمرههای بالاتر نشاندهندة کمالگرایی بیشتر است. به گزارش هویت و فلت تمام خرده مقیاسهای آزمون دارای پایایی و روایی مناسبی است و ضریب همسانی درونی آنها در یک گروه بهنجار برای خرده مقیاسهای کمالگرایی خودمدار، دیگرمدار و جامعهمدار به ترتیب 89/0، 78/0 و 83/0 است (مؤذن و همکاران، 1388). در بررسی پایایی مقدماتی فرم ایرانی این مقیاس، آلفای کرونباخ پرسشها برای خرده مقیاس کمالگرایی خویشتنمدار 92/0، برای کمالگرایی دیگرمدار 87/0 و برای کمالگرایی جامعهمدار 84/0 بود که نشانة همسانی درونی بالای مقیاس است. روایی مقیاس برای ابعاد کمالگرایی خودمدار، دیگرمدار و جامعهمدار به ترتیب 80/0، 72/0 و 69/0 محاسبه شدند (بشارت، 1386). هاشمی و لطیفیان (1388) برای احراز اطمینان از روایی مطلوب این مقیاس از روش تحلیل عوامل استفاده کردند. در تحلیل دادههای پرسشنامه کمالگرایی چندبعدی ضریب KMO (شاخص کفایت نمونهگیری) و آزمون کرویت بارتلت نشان از وجود شواهد کافی برای انجام دادن روش تحلیل عاملی دارد. نتایج تحلیل عوامل به روش مؤلّفههای اصلی، با چرخش واریماکس مؤید وجود 30 ماده و 2 عامل (کمالگرایی جامعهمدار و کمالگرایی خودمدار) در پرسشنامه بود. این دو عامل ٣٠% واریانس کل را تبیین میکنند. بنابراین، در پژوهش حاضر از پرسشنامهای استفاده شد که هاشمی و لطیفیان (1388) تحلیل عوامل شده است و شامل دو خردهمقیاس کمالگرایی خودمدار(15 ماده) و کمالگرایی جامعهمدار (15 ماده) است. ضریب آلفای کرونباخ مقیاس کمالگرایی چند بعدی در پژوهش حاضر برای خرده مقیاس کمالگرایی خودمدار 81/0، برای خرده مقیاس کمالگرایی جامعهدار 57/0 بود.
3- سیاهة افسردگی بک[30]: این سیاهه برای سنجش شدت افسردگی بک (1923، به نقل از بیرامی، اقبالی و قلیزاده، 1391) تدوین شد و در سال 1996 تجدید نظر شد. این مقیاس شامل 21 ماده است و هر ماده نمرهای بین 0 تا 3 میگیرد. نمرة 1- 10 فرد طبیعی، 11- 30 کمی دارای علائم افسردگی، 31- 40 افسردگی شدید و بیشتر از 40 افسردگی بسیار شدید است. هر یک از مواد این پرسشنامه یکی از علائم افسردگی را میسنجد. مشخصات روانسنجی این پرسشنامه در ایران به این شرح است: ضریب آلفا 87/0، ضریب باز آزمایی 74/0 ( به نقل از بیرامی، اقبالی و قلیزاده، 1391). در پژوهشی که رجبی، عطاری و حقیقی (1380) انجام دادند، به منظور سنجش روایی پرسشنامة افسردگی بک فرم 21 سؤالی از مقیاس ام ام پی آی (MMPI) استفاده کردند. ضریب همبستگی به دست آمده بین دو مقیاس بر روی 57 دانشجوی پسر که از میان 196 دانشجو به صورت به صورت تصادفی انتخاب شده بودند برابر 60/0 به دست آمد و این ضریب در سطح 01/0 p= معنادار بود. ضریب آلفای کرونباخ مقیاس افسردگی بک در پژوهش حاضر 89/0 به دست آمد.
دادههای حاصل از اجرای پرسشنامهها با استفاده از نرم افزار SPSS16 و روشهای آماری همبستگی و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند.
یافتهها
میانگین و انحراف معیار سن در پسران به ترتیب 05/21 و 99/1 و در دختران به ترتیب 67/21 و 22/2 و در کل نمونه برابر با 37/21 و 13/2 است.
جدول1: میانگین و انحراف معیار سن دانشجویان
نمونه |
تعداد |
میانگین سنی |
انحراف معیار |
پسر |
151 |
05/21 |
99/1 |
دختر |
159 |
67/21 |
22/2 |
کل |
310 |
37/21 |
13/2 |
در جدول2، افراد براساس رشتة تحصیلی آورده شد.
جدول2: فراوانی و درصد فراوانی رشتة تحصیلی کل دانشجویان
|
فراوانی |
درصد |
ادبیات |
68 |
9/21 |
اقتصاد |
38 |
3/12 |
الهیات |
37 |
9/11 |
کشاورزی |
50 |
1/16 |
مهندسی |
53 |
1/17 |
علوم |
64 |
6/20 |
کل نمونه |
310 |
0/100 |
در جدول 3، ویژگیهای توصیفی متغیرهای پژوهش آورده شده است. همانطور که جدول نشان میدهد میانگین نمرة علائم افسردگی 77/14، میانگین نمرة کمالگرایی خودمدار 99/56، میانگین نمره کمالگرایی جامعهمدار 22/47، میانگین نمرة سیستم فعالسازی رفتاری 54/41 و میانگین نمرة سیستم بازداری رفتاری 04/21.
جدول 3: آمارههای توصیفی نمرههای دانشجویان در متغیرهای پژوهش
متغیر |
پسر |
|
دختر |
|
کل |
|
|
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
علائم افسردگی |
25/15 |
33/10 |
31/14 |
53/9 |
77/14 |
92/9 |
کمالگرایی جامعهمدار |
60/47 |
50/5 |
86/46 |
41/6 |
22/47 |
99/5 |
کمالگرایی خودمدار |
17/57 |
04/8 |
81/56 |
02/8 |
99/56 |
02/8 |
فعالسازی رفتاری |
85/40 |
45/4 |
19/42 |
94/3 |
54/41 |
24/4 |
بازداری رفتاری |
78/20 |
48/2 |
28/21 |
23/2 |
04/21 |
36/2 |
در جدول 4، ضرایب همبستگی پیرسون آورده شده است.
جدول4: ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش
|
فعالسازی رفتاری |
بازداری رفتاری |
کمالگرایی خودمدار |
کمالگرایی جامعهمدار |
علائم افسردگی |
فعالسازی رفتاری |
1 |
|
|
|
|
بازداری رفتاری |
**409/0-
|
1 |
|
|
|
کمالگرایی خودمدار |
**254/0
|
076/0 |
1 |
|
|
کمالگرایی جامعهمدار |
104/0
|
093/0 |
*137/0 |
1 |
|
علائم افسردگی |
*14/0- |
*22/0 |
*12/0
|
**225/0 |
1 |
**همبستگی در سطح 01/0 معنادار است. *همبستگی در سطح 05/0 معنادار است.
نتایج مطالعه در رابطه با همبستگی بین افسردگی با کمالگرایی خودمدار، کمالگرایی جامعهمدار و بازداری رفتاری نشان داد که بین این دو متغیر همبستگی مستقیم وجود دارد و بین افسردگی با فعالسازی رفتاری همبستگی معکوس وجود دارد. بنابراین، میتوان گفت که فرضیۀ یک و دو پژوهش تأیید شد.
به منظور بررسی نقش سیستم مغزی – رفتاری و کمالگرایی و افسردگی از تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد که در جدول 6 آورده شده است.
قبل از انجامدادن رگرسیون چندگانه، ابتدا مفروضههای آن بررسی شدند.
برای بررسی مفروضة نرمال بودن توزیع از آزمون کلوموگرواسمیرونف استفاده شد که نتایج آن در جدول 5 نشان داده شده است.
جدول 5: نتایج حاصل از آزمون کولموگروف اسمیرینف
متغیرهای پژوهش |
بازداری رفتاری |
فعالسازی رفتاری |
کمالگرایی خودمدار |
کمالگرایی جامعهمدار |
علائم افسردگی |
کلموگروف اسمیرینف |
24/1 |
53/1 |
423/0 |
943/0 |
832/0 |
سطح معناداری |
08/0 |
06/0 |
9/0 |
3/0 |
4/0 |
در جدول 5، آزمون کلوموگرواسمیرونف برای همة متغیرهای پژوهش معنادار نیست که نشان از نرمال بودن توزیع این متغیرها دارد.
یکی دیگر از مفروضههای رگرسیون، خطی بودن متغیرهاست. که در جدول 6 نتایج خطی بودن و انحراف از خطی بودن گزارش شده است.
جدول6: نتایج خطی بودن و انحراف از خطی بودن متغیرهای پژوهش
متغیرهای پژوهش |
خطی بودن |
انحراف از خطی بودن |
کمالگرایی خودمدار |
01/0 |
06/0 |
کمالگرایی جامعهمدار |
0/0 |
8/0 |
سیستم فعالسازی رفتاری |
01/0 |
2/0 |
سیستم بازداری رفتاری |
03/0 |
6/0 |
با توجه به جدول 6، باید خطی بودن کمتر از 05/0 و انحراف از خطی بودن بیشتر از 05/0 باشد که این شرط برقرار است. بعد به حذف دادههای پرت اقدام میشود که در جدول 7 دادههای پرت آورده شده است و با حذف آنها تحلیل رگرسیون را انجام میشود.
جدول 7: نتایج مربوط به نمرههای دور افتاده
شماره |
Std. Residual |
نمرة افسردگی |
Predicted Value |
Residual |
1 |
63/2 |
40 |
75/14 |
24/25 |
7 |
56/2 |
42 |
38/17 |
61/24 |
12 |
53/2 |
42 |
68/17 |
32/24 |
17 |
62/3 |
50 |
22/15 |
77/34 |
26 |
2/54 |
41 |
57/16 |
42/24 |
44 |
20/3 |
47 |
27/16 |
73/30 |
201 |
60/2 |
42 |
05/17 |
94/24 |
یکی دیگر از مفروضههای اساسی تحلیل رگرسیون چندگانه، استقلال متغیرهای مستقل یا به عبارت دیگر عدم ارتباط نمرههای خطای متغیرهای مستقل با یکدیگر است، که توسط آزمون دوربین واتسون بررسی میشود. به طور سرانگشتی میتوان گفت که اگر مقدار آمارة این آزمون بین 5/1 الی 5/2 قرار داشته باشد، میتوان استقلال مشاهدات را پذیرفت و تحلیل را دنبال کرد (تاباچنیک و فیدل[31]، 2000؛ به نقل از بشلیده، 1391). از آنجا که نتایج حاصل از آزمون دوربین واتسون برابر با 87/1 است و در نتیجه مقدار دوربین واتسون بین دو عدد 5/1 الی 5/2 قرار گرفته است که نشان از استقلال متغیرهای پیشبین دارد.
جدول 8: نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام پیشبینی افسردگی براساس سیستم مغزی/ رفتاری و کمالگرایی
متغیر ملاک |
متغیر پیشبین |
ضریباستاندارد رگرسیون(Beta) |
مقدار t |
R |
R2 |
مقدار F |
سطح معناداری (p) |
|
علائم افسردگی |
کمالگرایی خودمدار |
241/0
|
33/4
|
225/0 |
048/0 |
49/16
|
001/0 < |
|
سیستم فعالساز رفتاری |
117/0 |
104/2 |
60/0 |
36/0 |
55/30 |
001/0< |
نتایج مطالعه در رابطه با تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای کمالگرایی خودمدار و سیستم فعالساز رفتاری بهترین پیشبینی کنندة برای علائم افسردگی هستند و تنها متغیرهای بازداری رفتاری و کمالگرایی جامعهمدار وارد تحلیل نشده است و از معادلۀ رگرسیون حذف شد. R و R2آنها به ترتیب 6/0 و 36/0 است، یعنی 36% از واریانس افسردگی آزمودنیها به وسیلة متغیرهای کمالگرایی خود مدار و سیستم فعالساز رفتاری تبیین میشود. F مربوط به همبستگیهای چندگانة به دست آمده برابر است با 55/30 که در سطح (001/0>p ) معنادار است.
بحث و نتیجهگیری
پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطة سیستم مغزی- رفتاری و کمالگرایی با علائم افسردگی در دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. با توجه به نتایج حاصل از بررسی فرضیة یک، بین سیستم فعالساز رفتاری و علائم افسردگی رابطة معکوس و بین بازداری رفتاری و علائم افسردگی رابطة مثبت وجود دارد. این یافته با یافتههای کمپل- سیلز، لیورانت و برون[32] (2004)، کسچ، روتنبرگ، آرنو و گوتلیب[33] (2002)، مایر و همکاران (1999)، پینتو- مزا و همکاران (2006)، الوی و همکاران (2008) و مکفارلند و همکاران (2006) همسو بود. در تبیین این یافته میتوان گفت که فاولس[34] (2000) فعالیت سیستم بازداری رفتاری را با اضطراب و ناکامی همراه میداند، در حالی که سیستم فعالساز رفتاری را توأم با امید و آسودگی در نظر میگیرد. الگویی که در فعالیت سیستم فعالساز رفتاری نهفته است فرد را در جهت نوعی مقابله و تلاش در رفع موانع و جستجوی اهداف خوشایند نیز سوق میدهد، در حالی که غلبه و حساسیت زیاد سیستم بازداری رفتاری، هدایت فرد به سوی درماندگی و علائم افسردگی را به همراه دارد. در واقع به اعتقاد فاولس (2000) سیستم فعالساز رفتاری، رفتار روی آورد و انگیزش خوشایند را کنترل میکند و انگیزش خوشایند با حالات عاطفی مثبت همراه است. گیبل، ریس و الیوت[35] (2000) نشان دادهاند که افراد دارای سیستم فعالساز رفتاری قویتر، عواطف مثبتتری را در گزارشهای روزمرة خود بیان میکنند. بیوکیانز، میکلوویز و کیم[36] (2007) به این نتیجه رسیدند که حساسیت و غلبة سیستم فعالساز رفتاری، پیشبینی کنندة مهمی برای نشانههای مانیا در طی زمان به شمار میرود، در حالی که ضعف سیستم فعالساز رفتاری عامل مناسبی برای پیشبینی نشانههای افسردهوار تلقی میشود.
به منظور تصریح یافتههای پژوهش حاضر لازم به یادآوری است که پژوهشهای گذشته در بررسی رفتار خودکشی و علائم افسردگی بیشتر روی جنبههای شناختی تمرکز داشتهاند (حسنی و میر آقایی، 1390). پژوهشهای پیشین، پس از کنترل افسردگی و میزان آسیبشناسی روانی (ویشار و بک، 1990) بر تفاوتهای شناختی افراد دارای افکار خودکشی و افسردگی و افراد بهنجار تأکید کردهاند. برخی از تفاوتهای شناختی مهم که این پژوهشها نشان دادهاند، عبارت هستند از ناامیدی، حل مسئله، افکار خودآیند منفی و انعطافناپذیری شناختی. این تمرکز به حدی قوی بوده است که برخی از مؤلّفان این عقیده را بیان کردند که افکار خودکشی که همراه با افسردگی به وجود میآید عمدتاً یک حالت ذهنی است (فریمن و رینک، 1993). به نظر میرسد همین امر یکی از موانع اصلی توجه پژوهشگران به نقش تجارب هیجانی و در رفتارهای خودکشی و افسردگی بوده است (حسنی و میرآقایی، 1390).
با توجه به نتایج حاصل از بررسی فرضیة دو، بین کمالگرایی خودمدار و جامعهمدار با علائم افسردگی رابطة مثبت وجود دارد. که این یافته با یافتههای هویت و همکاران (2002)، مکینون و همکاران (2012)، استوبر، فیست و هیوارد (2009) همسوست. آنها به این نتیجه رسیدند که ابعاد کمالگرایی با علائم افسردگی رابطه دارد. در تبیین این یافته میتوان گفت افراد با کمالگرایی جامعهمدار به دنبال تأیید نظر دیگران هستند و سعی دارند مدام معیارهای سطح بالا و غیر واقعبینانه دیگران را تحقق بخشند. از آنجا که این معیارها خیلی سطح بالا و دست نیافتنی است در نتیجه فرد احساس ناکامی میکند و این احساس ناکامی ممکن است به علائم افسردگی منجر شود. همچنین میتوان گفت که انتقاد والدین از خودشان و فرزندانشان و نیاز آنها به پیدا کردن تکامل در خودشان و فرزندانشان ممکن است عامل اصلی انتقال علائم افسردگی از والدین به کودک باشد. اگر چه والدین کمالطلب دوست دارند فرزندان کمالطلب داشته باشند، معلوم نیست که تا چه اندازهای به ایجاد معیارهای افراطی برای فرزندانشان میپردازند، یا این فرزندان تا چه درجهای به پذیرفتن والدینشان به عنوان وضعکنندگان معیارها و منتقدان آنها گرایش داشته باشند (مهرابیزاده هنرمند و وردی، 1382). افراد کمالطلبی دچار علائم افسردگی میشوند که عمدة آنها تمرکز بر موضوعاتی همچون لیاقت فردی و انتقاد فردی است. آنها به تقبیح، انتقاد و حمله به خود اقدام میکنند و احساسات شدیدی از گناه، شرم، شکست و ناشایستگی به آنها دست میدهد. انگیزه آنها احساس این خطر است که ممکن است نتوانند به معیارهای سخت و توقعات بالای والدین دست یابند. آنها به عنوان فرزند معتقدند که تأیید یا برآوردن معیارهای بسیار سخت والدینشان غیر ممکن است و آنها همواره نگران و مضطرب از دست دادن پشتیبانی و علاقه والدینشان هستند. بنابراین، خود انتقادی آنها تکراری از ارتباط آنها با والدینشان است. والدینی که به طور دقیق رفتار آنها را بررسی کردهاند و میکوشند تلاشهای آنها را بینتیجه جلوه دهند. بنابراین، خودانتقادی شدید آنها و نیازشان به کمال، حاصل گونهای ارتباط با والدینی است که کنترلگر، تنبیهگر و قضاوتی هستند (مهرابیزاده هنرمند و وردی، 1382).
با توجه به نتایج حاصل از بررسی فرضیة سه، کمالگرایی خودمدار و سیستم فعالسازی رفتاری، پیشبینی کنندة علائم افسردگی در دانشجویان هستند. هویت و همکاران (2002) به این نتیجه رسیدند که ابعاد کمالگرایی با علائم افسردگی رابطه دارد. همچنین آنها به این نتیجه رسیدند که کمالگرایی خودمدار همراه با استرس اجتماعی، اضطراب را پیشبینی میکند و کمالگرایی خودمدار با استرس اجتماعی و استرس ناشی از پیشرفت، علائم افسردگی را پیشبینی میکند. همچنین این یافته با یافتة شیروانی و حمیدی بگه جان (1389) همسوست که بین علائم افسردگی و سیستم فعالساز رفتاری رابطه وجود دارد. کانفروهاگرمن[37] (1981، به نقل از پورسید، 1390) در نظریة خودتنظیمی پیشبینی میکند، افراد کمالگرایی که دارای تجربههای شکست هستند و در مقابلهها با شکست مواجه میشوند، به جای استفاده از فعالیتهای خود کنترلی، از راه سرزنش خود، در پی کامل بودن هستند. از این رو این افراد در معرض خطر، به ویژه خطر علائم افسردگی هستند. هم چنین آنها مدعی هستند که معیارهای شخصی افراطی به افزایش پی در پی تجربههای شکست و بزرگ کردن این تجربهها میانجامد.
با توجه به نتایج، مقدار نهایی R2 16/0 بوده است که نتیجه سهم متغیرهای تبیین نشده 84% میشود و از بین متغیرها، دو متغیر کمالگرایی خودمدار و سیستم فعالسازی رفتاری، پیشبینی کنندة علائم افسردگی در دانشجویان هستند و متغیرهای کمالگرایی جامعهمدار و سیستم بازداری رفتاری در این پژوهش پیشبینیپذیر علائم افسردگی نبودهاند. میتوان این گونه تبیین کرد که در دانشجویان ممکن است که توجه به نظر دیگران و کمک گرفتن از دیگران در کاهش علائم افسردگی کمککننده یا مانعی بر سر راه بروز علائم افسردگی باشد. همچنین سیستم بازداری رفتاری میتواند با افزایش برانگیختگی و سطح توجه از بروز علائم افسردگی جلوگیری کند.
در مجموع میتوان گفت که هر انسانی در مقاطع متفاوتی از سن خود ممکن است علائم افسردگی را تجربه کند. این بیماری میتواند سلامت جسمانی، احساسات، رفتار و سلامت روحی انسانها را تحتالشعاع قرار دهد. علائمی مانند غم و اندوه، احساس بیارزشی، دشواری در تمرکز، عدم توانایی در اندیشیدن، احساس گناه، بیخوابی، احساس شکست و بسیاری از نشانههای خطرناک دیگر در انسانهای افسرده قابل مشاهده است. در ارتباط با علائم افسردگی انسانها به طور اعم و علائم افسردگی در جوامع دانشجویی به طور اخص پژوهشهای متعددی انجام شده است. آمار حاصل از اجرای برخی از پژوهشها در جوامع دانشجویی ایران نشان میدهد که نسبت دانشجویان افسرده در برخی از گروهها بیش از 60% است (حسینی و مهدیزاده اشرفی، 1390). نسبت بسیار بالای دانشجویان با علائم افسرده در کشور نشاندهندة اهمیت انجام پژوهشهای متعدد در زمینه موضوع مورد مطالعه است (حسینی و مهدیزاده اشرفی، 1390).
این پژوهش با محدودیتهایی همراه بود، این پژوهش بر روی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شد و بنابراین، تعمیم نتایج آن به دانشجویان شهرهای دیگر باید با احتیاط انجام شود. این پژوهش جزء مطالعات همبستگی به شمار میآید و بنابراین، روابط علی بین متغیرها را نشان نمیدهد. در واقع یافتههای این نوع از پژوهشها نسبت به روشهای آزمایشی و شبه آزمایشی از قاطعیت کمتری بهرهمند است. از آن جا که پژوهش در میان دانشجویان عادی انجام شده است، در تعمیم نتایج به سایر افراد و نمونة بالینی باید احتیاط کرد و به بالینگران و مشاوران نیز توصیه میشود که به منظور بررسی صحت یافتههای پژوهش حاضر، پژوهشهای دیگری در دانشجویان سایر شهرها و نیز در میان نمونة بالینی انجام شود. برای اینکه بتوان از روابط علی بین متغیرها علیت را استنباط کرد، در پژوهشهای آینده به بررسی طولی متغیرها نیز اقدام شود. از دیگر روشهای جمعآوری اطلاعات مثل مصاحبه نیز استفاده شود. برای والدین آموزشهایی در زمینة سطح توقعات نسبت به فرزندانشان، چگونگی وضع معیار موفقیت و پیشرفت برای فرزندانشان گذاشته شود، تا بیش از حد سختگیری نکنند و معیارهای غیر واقع بینانه برای فرزندانشان وضع نکنند. برای دانشجویان آموزشهایی در زمینة کمالگرایی و بینش فرد نسبت به موفقیت و شکست گذاشته شود و به روانشناسان بالینی توصیه میشود که به کمالگرایی و سیستمهای مغزی- رفتاری در افراد افسرده توجه شود.
[1]. major depression
[2]. Sadock & Sadock
[3]. Wools
[4]. Davidson
[5]. perfectionism
[6]. Rasmussen, Elliott & O’Conner
[7]. Flett, Hewitt & DeRossa
[8]. other-oriented perfectionism
[9]. social- oriented perfectionism
[10]. Gary
[11]. behavioral inhibition system (BIS)
[12]. behavioral activation system (BAS)
[13]. Brenner , Beauchaine & Sylvers
[14]. Macfarland, Shankman, Tenke, Bruder & Klein
[15]. Freudenstein
[16]. Donaldson, Spirito & Farnet
[17]. Mackinnon
[18]. Gaellian
[19]. Sherry
[20]. Stoeber , Feast & Hayward
[21]. Randles
[22]. Pinto-Meza
[23]. Meyer , Johnson & Carver
[24]. Winters
[25]. Alloy
[26]. Johnson ,Turner & Iwata
[27]. Carver & White
[28]. Poythress
[29]. Multidimensional Perfectionism Scale (MPS)
[30]. Beck Depression Inventory
[31]. Tabachnick & Fidell
[32]. Campbell-Sills, Liverant & Brown
[33]. Kasch, Rottenberg, Arnow & Gotlib
[34]. Fowles
[35]. Gable, Reis& Elliot
[36]. Biuckians, Miklowitz& Kim
[37]. Kanfrohagerman